دیکشنری
مترجم
بپرس
نگارگری کردن
paint
دنبال کنید
مترادف ها
paint
(فعل)
رنگ کردن، نقاشی کردن، رنگ زدن، سرخاب مالیدن، نگارگری کردن، رنگ شدن
پیشنهاد کاربران
کلمات خاص
+ عکس و لینک