نهادن، نهاد، بِنِه، نِهِ، نِهِش. نهش مانند: دانش، رانش، کامش، نگرش، جنبش، کنش، خورش و. . . نِهِش مصدر با شین است از ریشه ی نهادن. نِهِش: وضع، وضعیت، موقعیت، اساس، بنیاد و. . . پارسی را پاس بداریم: )
نهادن به معنی گذاشتن در زبان لکی و لری بسیار زنده و پر کاربرد است با تلفظ نیان
نهادن - ( گذاشتن، قراردادن، نشاندن و هشتن ) ( نهادن ار دو بخش ن در اوستا یعنی پائین هادن یا هشتن و این ترتیب در نشستن که ن شستن یا پائین نشستن نیز صادق است ) ریشه نهادن در هندو اروپائی دهی dhē یا دهتی dheti هردو یمعنی قرار و انجام دادن کاریست، که در فارسی باستان اداد adada و ادا ada هردو بمعنی انحام دادن و قرار کرفتن اند. در اوستا با همان معنا اداد adada و دادهائیتی dadhāiti قرار میگیرد. در سانسکریت همچنین دادهاتی dadhāti قرار دارد که در یوناتی تز thesis میباشد. در انگلیسی همواژه های نهادن فراوانند مانند do - did - add - - deed …. ... [مشاهده متن کامل]
حافظ نهاد نیک تو کامت برآورد. جان ها فدای مردم نیکو نهاد باد.
بوعلی سینا و بیرونی هر دو در نوشته های پارسیشان نهادن را برابر فرض نهاده اند
نهستن
ابتناء
نهادن: در پهلوی نهاتن nihātan بوده است. در معنی سرشتن و بنیاد گذاشتن و آفریدن به کار رفته است. نیز می تواند بود که حکیم در معنی فرزانه و جهان شناس به کار برده شده باشد و نهادن در معنی گذاردن و تعبیر کردن و نیز انگاشتن و فرض کردن ... [مشاهده متن کامل]
( ( بدینسان نهادش خداوند داد بود تا بود هم بدین یک نهاد ) ) و ( ( حکیم این جهان را چو دریا نِهاد برانگیخته موج ازو تندباد ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 204 و 208 )
نهادن : رها کردن ، بجا گذاشتن بیک سوی نهادند : در دنیا بجا گذاشتند و رها کردند. 《 و این همه اسباب منازعت و مکاوحت از بهر حُطام دنیا بیک سوی نهادند . تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۴.