ضد، روبرو، وارونه، متناقض، نقیض، مقابل، معکوس، از روبرو
پیشنهاد کاربران
نقیض. [ ن َ ] ( ع اِ ) باشگونه چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( صراح ) . مخالف. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) . نامانند. ( زمخشری ) . ناهمتا. ( دهار ) . ضد شی ٔ. ( مهذب الاسماء ) . باژگونه چیزی. دشمیز. ضد. ( ناظم الاطباء ) . مقابل. وارونه. وارون. ( یادداشت مؤلف ) . نقیضة. ( اقرب الموارد ) . || آواز پوست. || آواز پای. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . || آواز زه کمان و آواز نوار تنگ ستور و آواز محمل و پالان و چرخ چاه و بانگ انگشتان و بانگ استخوان پهلو و آواز اندام. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . || بانگ ماکیان و عقرب و قورباغه و عقاب و شترمرغ و بلدرچین و باز و وتر و وزغ و آدمی. ( از اقرب الموارد ) . بانگ عقاب. ( ناظم الاطباء ) . بانگ عقاب و مرغ خانه ( مهذب الاسماء ) . || آوازی که به مکیدن شاخ حجامت می برآید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . || ( اصطلاح منطق ) نقیض هر شی رفع آن بود، و فرق میان نقیض و ضد آن است که دو نقیض نه با هم جمع شوند و نه هر دو معدوم ، چنانکه �هست � و �نیست � و �حیات � و �ممات �، اما دو ضد جمع نشوند، اما هر دو معدوم توانند شد، چنانکه سپید و سیاه ممکن نیست که جمع شوند، مگر می تواند که هر دو نباشند، بلکه زرد باشد. ( از غیاث اللغات ) . چیزی را وقتی نقیض چیز دیگر خوانند که نه با هم توانند بودن و نه با هم توانند نبودن ، مثل وجود و عدم که جمع هر دو محال است و رفع هر دو نیز غیرممکن. و رجوع به تناقض شود. ... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
ضد و نقیض چیه بگو تو را خواستی دوستم عکست رو دید عاشقت شد بگو دیدم اوکی شدین پشت سرت غیبت رو کردم خودم شنیدم گوشیش رو قطع نکرده بود تا بشنوم پشت سر من چی میگفتی سیمکارت من از قیافه تو پاکتره من دهنمو باز کنم باید پا به فرار بزاریا 😄
ضد و نقیض:" نما و نانما ". " زدا و نازدا ".
میتوان از واژه "فَرمَنین" به جای "متناقض/نقیض" و "فرمَن/فرمَنِش" به جای "تناقض" به کار برد. در ان و گه لیسی ( انگلیسی ) واژه "paradox" را داریم به جای "تناقض" که از دو بخش ساخته شده است: 1 - para:هم ارز با "فَر/فرا" در پارسی میباشد. ... [مشاهده متن کامل]
2 - dox:برابر "نظر، نگر، اندیشه، فکر" میباشد. پس برگرفته از همین، واژه "فَرمَن" را میتوان به جای "پارادوکس، تناقض" پیشنهاد داد و از آنجا که در انگلیسی واژه "پارادوکسیکال" paradoxical" برابر "متناقض" است پس واژه "فَرمَنین" که "ین" برابر "ical" در انگلیسی است، برابر "متناقض" است. فزون:میتوان از واژه های "پادگفتن/پادگو" نیز بکار برد که در دانشِ "منطق" بسیار شایسته هستند و به گمانم بیشتر کسانی که دانش "منطق" را دارند، از این واژه بیشتر پیشوازی میکنند! بِدرود!