نقض عهد کردن


    abjure

مترادف ها

abjuration (اسم)
عهد شکنی، نقض عهد، ارتداد، سوگند شکنی، نقض عهد کردن، ترک عقیده، انکار

breach (اسم)
نقض عهد، نقض عهد کردن، رخنه، شکاف

پیشنهاد کاربران

خلف قول کردن. [ خ ُ ف ِ ق َ / قُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بدقولی کردن. به قول و قرار خود وفا نکردن. تخلف از میثاق و قرارهای خود کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
از سر قول خود برگشتن
زیر قول زدن
خلف وعد کردن