نقش بازی کردن


    impersonate
    impersonation
    play

پیشنهاد کاربران

1 - تأثیر گذاشتن، مؤثر بودن، اثر بخش بودن، ذی دخل بودن
2 - مهم بودن، عامل بودن
3 - در تئاتر یا سینما نقشی را اجرا کردن