نقاد

/naqqAd/

    critic
    assayer

مترادف ها

critic (اسم)
نقاد، منقد، نقدگر، کارشناس، نکوهشگر، سخن سنج، انتقاد کننده

پیشنهاد کاربران

زرسنج
ارزیاب
دیدگاه 2:
در دیدگاه پیشین از بن کنونی "نکوهیدن" و با افزودن پسوند "ا" که کننده همان بن واژه ( نکوهیدن=نقد کردن ) را می سازد، واژه "نکوها" را ساختیم.
ولی این برابر در میان مردم خیلی کابردی نیست و بهتر است به جای پسوند "ا" از پسوند های "َنده، گر، کار" که برابر همین پسوند "ا" هستند بکار برد چرا که مردم با آنها آشنا تر هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

پس واژه های "نکوهکار، نکوهگر، نکوهنده" را داریم.
بیایید هر کدام را بررسی کنیم:
نکوهکار:نزدیکی آوایی دارد با "نکوکار" و شاید برداشت نادرست شود.
نکوهگر:بد نیست!
نکوهنده:کاستی اش این است واژه پایانی اش "ه" است که خود یک واکه ( =مصوت ) است و نمی توان به آسانی چیزی به آن افزود.
پس دومین برابر بهترین است:"نکوهگر"

برابر پارسی "نقد" می شود "نکوهش" که از دو بخش "نکوه" و "ِش" ساخته شده است. "نکوه" بن کنونی "نکوهیدن" است. "نکوهیدن" برابر "نقد کردن، انتقاد" است.
ولی همانگونه که گفتیم بن کنونی این بن واژه "نکوه" است که با افزودن پسوند "ا" واژه "نکوها" ساخته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

همچون واژه های "گیرا، توانا، کوشا" که کننده بن کنونی ِشان هستند، این واژه "نکوها" نیز کننده "نکوهیدن" یا همان "انتقاد، نقد کردن" است که می شود "نقاد".
پس می توان به جای "نقاد" بگوییم "نِکوها"
بدرود!

نقدکننده
بررسی کننده