دمیدن، نفس کشیدن، دم زدن، بهوش امدن، تنفس کردن، امید تازه پیدا کردن، بو کردن
پیشنهاد کاربران
هناسیدن= نفس کشیدن هناسش= تنفس چراکه ما در پارسی و در بسیاری از زبانهای ایرانی مانند کردی و لری، واژه ی [هناس] را به چم نفس داریم. داشته هایمان را دریابیم.
فراموش کردم یادآور شوم که آمیخته واژه ی �دَم زدن� را می توان با چشم پوشی درخور بجای �نفس کشیدن� بکار برد؛ نمونه: . . . اینک که اندکی آسوده تر دَم می زنم، به بزرگی تو بیش از پیش پی می برم. برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر: https://www. behzadbozorgmehr. com/2023/02/blog - post_18. html
دَم و بازدَم آمیخته واژه ی �دم برآوردن� که در بالا از آن چون برابر پارسی این کارواژه یاد شده، نادرست است؛ دم برآوردن در پارسی به آرش چیزی بر زبان راندن ( و نه حتا سخن گفتن به آرش باریک آن! ) است؛ نمونه: ... [مشاهده متن کامل]
دم بر نیاور که بیم جان می رود. همچنین، کارواژه ی دمیدن که در بالا از آن یاد شده نیز در این باره نارساست؛ زیر ا �نفس کشیدن� به آرشِ دَم و بازدَم پیوسته به یکدیگر و ناگسستنی از همدیگر است و نه هیچکدام به تنهایی. دمیدن به آرش دَمی پُرنیرو در چیزی از آن میان، برافروختن آتش از اخگری ناچیز یا همانا ریزه آتش است.
میشه نفس کشیدن البته Inhale هم مترادف ش هست به معنا تنفس کردن