curse (فعل)فحش دادن، نفرین کردن، عاق کردن، عمل کفر امیز کردن، ناسزا گفتنcuss (فعل)فحش دادن، نفرین کردنanathematize (فعل)نفرین کردن، لعنت کردن، عاق کردن، مردود ساختنbeshrew (فعل)نفرین کردن، لعنت کردن، دشنام دادن، هتاکی کردنimprecate (فعل)نفرین کردن، لعنت کردن، التماس کردن
عاق کردن همرا با لعنتنفرین فرمودناگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویمجواب تلخ می زیبد لب لعل شکرخا را. حافظ.لعنیدن کسی/جایی/چیزی.نِفرینیدن کسی/چیزی/جایی+ عکس و لینک