نفرین

/nefrin/

    curse
    imprecation
    anathema
    ban

فارسی به انگلیسی

نفرین شده
accursed

نفرین کردن
curse, imprecate

مترادف ها

curse (اسم)
فحش، سب، دشنام، بلاء، نفرین، لعنت

cuss (اسم)
فحش، نفرین، لعنت

imprecation (اسم)
لعن، نفرین، تضرع

malison (اسم)
فحش، ناسزا، نفرین

execration (اسم)
تنفر، نفرت، زشتی، نفرین، لعنت، مایهءنفرت

پیشنهاد کاربران

نفرین ؛ از مصدر نف و ناف به معنی مورد نفرت قرار گرفتن و نفع نداشتن
ناف ؛ عضو نافع ، نفع رسان

ساختمان این کلمه از ریشه ی نف می باشد

بندی که جنین از طریق آن از وجود مادر در داخل رحم نفع می برد و به نفا یا نوا می رسد.
...
[مشاهده متن کامل]

مرتبط با تحلیل و توضیح متن زیر؛
نفله ؛ نفلة ، نفرت ، نفرین ، نفر ، نفع ، ناف ، نافی ، نافع ، نافله ، انفال و. . .
حرف ( ل ) در قانون قلب ها قابل تبدیل به حرف ( ر ) می باشد
از نفع افتادن ، نفع نداشتن ، نفرت برانگیز ، نفرت شده ، نفرین شده
اصطلاح نفرین کردن برای حالتی ایجاد می شود که از نفری که نفع نداشته باشد نفرت داشته باشیم.
هر نفری که نفرت برانگیز باشد نفرین می شود و هر نفری که نفرین شود نفله می شود.

نافله ؛ مصدر این کلیدواژه ، کلمه ی ناف به معنی نفع رسان می باشد.
حرف ( ف ) از محل صدور آوا به دلیل نزدیکی و محل مشترک صدور آوا قابل تبدیل به حرف ( و ) می باشد.
بر همین مبنا و از طریق این قانون کلمه ی نافله با ریخت ناوله و کلمه ی رایج نوا با اصطلاح به نون و نوایی رسیدن و نفع بردن قابل مشاهده است.
حروف تکاملی به عنوان یک افزونه در ریشه ی ( نف ) و با یک مفهوم مشترک در ساختمان کلمات در ابعاد کاربردی مختلف به عنوان باب خروج در ساختمان کلمات عبارتند از ؛
( ل ر خ ح ع ت د ذ س )
مثل ( نفر نوفل نفخ نفع نفح نفت نوید نفس نفوذ )
به عنوان مثال حکمت حرف س در کلمه ی نفس دارای مفهوم سرایت و مسرت دهنده بودن این منفعت الهی در امر حیات و وجود انسان است.
یا حکمت حرف خ در کلمه ی نَفْخ دارای مفهوم خروج گاز و نافخ بودن این امر می باشد.
یا حکمت حرف ( ر ) در کلمه ی نفر و نفیر دارای مفهوم تکرار نفع رسانی در یک شخص یا یک عمل می باشد.
کلمات مرتبط با کلمه ی نافله در یک راسته ی مفهومی عبارتند از ؛
( نافله نوفل انفال انفاس ناف نافع نفع نفت منفعت نفر نفیر نفرین نفله ناو ناویا نوا نوه نوید ناودانی و. . . )
در قانون مُصَوِّت ها در دو کلمه ی نَف و نِف دو مفهوم دهنده بودن و گیرنده بودن یک منفعت دارای بار معنایی می باشد.
نِف ؛ نفع رساندن مثل نِفادا با ریخت نِوادا به معنی کوه نفع رسان
نَف ؛ نفع رسیدن ، نفع دیدن مثل نَفَر و نفیر و نَفَس و نبیره و نفت
ناف ؛ نافع ، نفع رسان و نفیر و ناو و نوا دهنده
نافله ؛ زمانی برای به نفع نوا رسیدن
نوفل ؛ محل و مکانی برای به نفع نوا رسیدن یا رساندن
نِفله ؛ از نفع افتادن
ناو ، ناف ؛ نوا دهنده
نوه ؛ نفع و نوای زندگانی
ناودانی ؛ کانال و مسیری برای نفع و نوا رساندن
ناویا ؛ مکان به نوا رسیدن
انفال ؛ نُفوس ، افراد نوا گیرنده
نوید ؛ نوا دهنده ، نوید بخش
ناوند ؛ بالشتک خمیر نان برای به نان و نوا رسیدن
نفت ؛ ماده ی پُر منفعت
چنانچه از زاویه ی قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات کاربردی در موقعیت های مختلف با مفهوم مشترک نفع ورود کنیم حرف ( ف و ) قابل تبدیل به حرف ( ب ) نیز می باشد.
یعنی کلمه ی ناف به مفهوم نفع رسان قابل تبدیل به کلمه ی ناب می باشد.
کلماتی که در یک راسته ی دیگر از این مفهوم قابل مشاهده می شود عبارتند از ؛ ناب نبش نبات نوبل نبیع نبیره و. . .

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

نفریننفریننفریننفرین
نفرین یعنی نبودن یا مرگ مقابل افرین درواقع نآفرین ک تبدیل ب نفرین شده
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

نفریننفریننفریننفریننفرین
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

نفریننفریننفریننفرین
فریه
نفرین فیلمی به کارگردانی و نویسندگی ناصر تقوایی و بازیگری بهروز وثوقی، فخری خوروش و جمشید مشایخی است که به صورت سیاه و سفید ساخته شده است. این فیلم در سال ۱۳۵۲ منتشر و تنها در یکی دو سینمای شهر تهران به نمایش درآمد. فیلم اقتباسی از داستان باتلاق، نوشته میکا والتاری است .
...
[مشاهده متن کامل]

پیرمردی یک کارگر نقاش ساختمان را از آبادان به جزیرۀ مینو می برد تا خانه اربابش را که پسر شیخ جزیره و عقل باخته و الکلی است، رنگ آمیزی کند. ارباب که زندگی پررخوتی دارد قادر به همراهی با همسر جوانش نیست. زن با اینکه معتقد است شوهرش زندگی او را تباه کرده، به کمک پیرمرد وضع خانه و مزرعه را رونق می دهد. کم کم تنهایی زن او را به کارگر جوان نزدیک می کند. مرد که همسرش را از دست داده می بیند، با تفنگ اجدادش کارگر را به قتل می رساند. زن نیز به تلافی، شوهرش را از پای درمی آورد و بر جسد هر دو مویه می کند.
• بهروز وثوقی
• فخری خوروش
• جمشید مشایخی
• محمدتقی کهنمویی

نفریننفریننفرین
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/نفرین_(فیلم_۱۳۵۲)
نفرین: فارسیه و ریشه در کهن ترین زبان های ایرانی داره.
نفرت: از زبان عربی وام گرفته شده و ریشه ناایرانی داره.
نفرین: اوستایی: نَئِد naed؛ سغدی: نیفرین، نیفریون nifrivan، nifrin؛ مانوی: نیفرین nifrin پهلوی: نَفرین nafrin؛ واژه ای توهین آمیز از روی خشم، نفرت و یا کینه که با آن همه ی آسیب های ممکن یا مرگ و نابودی
...
[مشاهده متن کامل]
را برای یک فرد، یک خانواده، یک شهر، یک کشور و . . . آرزو می کنیم در هنگامی که خود از گرفتن انتقام یا رسیدن به خواسته ناتوانیم . ( https://www. cnrtl. fr/definition/malediction )

لعین: طرد شده از رحمت الله.
ای هیچ کاری یا کمکی خارج از قوانین معمول طبیعت؛ نصیبش نخواهد شد دعائش مستجاب نمیباشد وسرگردان با هوای خودش در دنیا می موند تا مرگ سراغش بیاد.
مانند جادوگر، دروغگو، خائن، مسرف، لمّاز، همّاز، غاصب، . . .
وصرفاً دعاء یا ناسزا نیست.
اثر وضعی دارد.
مرغوا#مروا
نا آفرین که در گویش بعضی از مناطق ایران مانند مازندران به صورت نَفرین ( ن و فتحه بجای ن و کسره ) تلفظ می گردد و از نظر بنده نَفرین تلفظ صحیح تری نسبت به نِفرین هست
واژه ی �نفرین� که به شیوه ی دستور زبان عربی از آن واژه هایی چون �نفرت�، �تنفر� و �متنفر� نیز ساخته شده، در بنیاد خود، آمیخته واژه ای پارسی، دربرگیرنده ی پیشوند �ن� یا �نا�ی نفی و �آفرین� ( �ناآفرین ) است که آرش �آفرین� را واژگون کرده و به �نفرین� کوتاه شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/06/blog - post_90. html

آفرین ( آلقیش ) ، نفرین ( قارقیش ) تورکی هستند.
نِفرینیدن کسی/چیزی/جایی
راضی بودن به گرفتار شدن طرف مقابل
آه صدایی است که برای نشان دادن درد و رنج و اندوه از سینه برآید یکی از عوامل بروز آن ظلم است که می تواند به انتقام از ظالم لفظا یا عملا منتهی شود اما گاهی بعلت عدم توانایی از انتقام در همین مرحله ی آه می
...
[مشاهده متن کامل]
ماند و اگر ان را به خدا واگذار کند و ضرر را برای او طلب کند به آن نفرین گفته می شود که نوعی دعاست دعا به شر در مقابل دعای خیر، که می تواند خطرناک باشد. لذا آه و نفرین از نفرینی حکایت می کند که از آه بوجود آمده است گویا در مقابل ظالم توانایی دیگری جز این را ندارد. اما تف و لعنت تقریبا معادل آه و نفرین است که در واقع یعنی تنها کاری که فرد می تواند انجام دهد ان هم پشت سرش تف کردن است که نشانه ای از ابراز تنفر و خشم است و لعنت یعنی می خواهد که مورد طرد قرار گیرد و مطرود شدن از ناحیه ی خداوند یعنی این که خدا بخاطر ظلمی که انجام داده است از رحمتش دور سازد که دور شدن از رحمت خداوندی یعنی زمینه پدید آمدن گرفتاری ها و بدبختی ها خواهد بود نا گفته نماند نفرین و لعن در کل مورد مذمت واقع شده است مگر در موارد استثنا یعنی بعد از ارشاد و دعا کردن در حق آنها، آن گاه اگر می دیدند افراد دست از شرارت و اذیت و آزار بر نمی دارند و وجودشان منشاء ضرر و زیان براى افراد جامعه است، در مورد آنها لب به نفرین می گشودند و نتیجه ى آن را به خدا واگذار می کردند.

نفرین بر دیوان ایرانی
که بانی ظلمند و ویرانی
نفرین = نا آفرین
نفرین:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " نفرین" می نویسد : ( ( نفرین در پهلوی با همین ریخت بکار می رفته است. از ستاک باستانی "فْری " اوستایی در سانسکریت pary بوده است و نفرین در آن زبان ، نفرینه ni - frina. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( دو رخساره روز و دو زلْفینش شب
گشاده ، به نَفرین ضحّاک لب. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 318. )
واژه نفرین در سانسکریت pary بوده است امروزه آن را در واژه ی انگلیسی prayer به معنی دعا می بینیم نفرین در اصل متضاد آفرین است به شکل "نا آفرین" و یا "نه آفرین" و یا آفرین منفی ( نگارنده )

لعن، لعنت، سب

سلام، برابر با وازه نامه های دهخدا و معین، نفرین کلمه ای پارسی است و چرا باید برای آن برابری پارسی بیابیم؟
سب
لعن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)