نفخ. [ ن َ ] ( ع اِمص ، اِ ) ناز. بزرگ منشی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . فخر. کبر. ( اقرب الموارد ) . تکبر. ( ناظم الاطباء ) : ذونفخ ؛ ذو کبر و فخر. ( منتهی الارب ) . || بلند برآمدگی روز. || بلندشدگی چیزی از بادی که در آن پدید آید. دمیدگی. پربادشدگی. آماس. ( ناظم الاطباء ) . آماس. ورم. تورم. || باد. ( آنندراج ) . ورمی که در شکم پدیدآید بر اثر خوردن چیز باددار و نفخ آور : ... [مشاهده متن کامل]
چو سفره پیش هر ناکس میفکن بر زمین خود را که پیچد نفخ بی حد در شکم از نان بریانش. ملافوقی ( آنندراج ) . || مرضی است در اسب و آن باد کردن تخم های اوست. ( یادداشت مؤلف ) . || ( مص ) دردمیدن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 100 ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( ناظم الاطباء ) . دمیدن. ( غیاث اللغات ) . پف کردن. فوت کردن. دمیدن در چیزی. دمیدن در مشک. دمیدن به آتش. ( یادداشت مؤلف ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) . منبع. لغت نامه دهخدا
سلیم نفخ: باد معده، خود بزرگ بینی، بزرگ منشی
نَفَخَ به معنی دمیدن و صور به معنی شیپور یا شاخ میان تهی است که معمولا برای حرکت قافله یا لشکر ، یا برای توقف آنها به صدا درمی آوردند ، البته آهنگ این دو با هم متفاوت بود ، شیپور توقف ، قافله را یکجا متوقف می کرد ، و شیپور حرکت ، اعلام شروع حرکت قافله بود . تفسیر نمونه ج : 19 ص : 536
در اصطلاح پزشکی نفخ به معنی تجمع گاز در دستگاه گوارش است که با آماسیدن و بادکردن شکم، احساس پری و فشار در شکم پس از غذاخوردن و آروغ زدن مشخص می شود. نفخ از نشانه های بلع هوا به همراه غذا است و معمولاً ... [مشاهده متن کامل]
بر اثر خوردن برخی غذاها که بادزا و نفخ آورند پدید می آید. از جمله بیشترین مواد نفخ را میتوان به برخی حبوبات مانند نخود، لوبیا، عدس و غذاهای فست فود نظیر پیتزا، کالباس، سوسیس و همچنین کسانیکه معده ی ضعیفی دارند برخی سس ها هم میتوانند باعث نفخ گردند.