نعت. [ ن َ ] ( ع اِ ) صفت. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) . نشان. ( مهذب الاسماء ) ( السامی ) . نشانه. نشانی. ( یادداشت مؤلف ) . وصف. توصیف. ج ، نعوت :
روی ترکان را تا وصف به لاله ست و به گل
زلف خوبان را تا نعت به قیر و ساج است.
... [مشاهده متن کامل]
مسعودسعد.
صفت و نعت او به نزد خرد
همه آلاء و کبریا باشد.
منبع. لغت نامه دهخدا
روی ترکان را تا وصف به لاله ست و به گل
زلف خوبان را تا نعت به قیر و ساج است.
... [مشاهده متن کامل]
مسعودسعد.
صفت و نعت او به نزد خرد
همه آلاء و کبریا باشد.
منبع. لغت نامه دهخدا
دوستان خردمند و بزگوار من، من خودم در نوشتارهای پارسی بسیار گشتم که ببینم به جای ( صفت، وصف، نعت، حالت ) در زبان پارسی چه گفته اند.
واژه ی زاب یا فروزه را ندیدم: ) نمی دانم از کجا است.
لیک در کشف المحجوب که یک نوشتار پارسی است بسیار دیدم که واژه ی نشان را به جای ( صفت، وصف، نعت، حالت ) بکارمی برد.
... [مشاهده متن کامل]
چنان که: خدا از نشان ( وصف، صفت، نعت، حالت ) آفریدگان به دور است.
یا: نشان آفریده را به خود گرفت.
در شاهنامه نیز نمونه های پرشماری را دیدم که نشان به جای ( وصف، صفت، نعت، حالت ) بکاررفته است چنان که: نشان او در جهان پراگنده شد: یعنی وصف و آوازه ی او در جهان پراکنده شد.
در دانشنامه ی علایی هم دیدم که نشان دادن را به جای ( توصیف کردن ) بکاربرده است.
من هنوز کمی دودلی دارم، پیشنهادهای دیگران را هم می خوانم، اگر کسی پیشنهاد بهتر دارد بگوید.
پارسی را پاس بداریم. . .
واژه ی زاب یا فروزه را ندیدم: ) نمی دانم از کجا است.
لیک در کشف المحجوب که یک نوشتار پارسی است بسیار دیدم که واژه ی نشان را به جای ( صفت، وصف، نعت، حالت ) بکارمی برد.
... [مشاهده متن کامل]
چنان که: خدا از نشان ( وصف، صفت، نعت، حالت ) آفریدگان به دور است.
یا: نشان آفریده را به خود گرفت.
در شاهنامه نیز نمونه های پرشماری را دیدم که نشان به جای ( وصف، صفت، نعت، حالت ) بکاررفته است چنان که: نشان او در جهان پراگنده شد: یعنی وصف و آوازه ی او در جهان پراکنده شد.
در دانشنامه ی علایی هم دیدم که نشان دادن را به جای ( توصیف کردن ) بکاربرده است.
من هنوز کمی دودلی دارم، پیشنهادهای دیگران را هم می خوانم، اگر کسی پیشنهاد بهتر دارد بگوید.
پارسی را پاس بداریم. . .
کنش
نعت تازی همان صفت تازی است.
پارسی جای گزین و درخور آن
افروزه
است.
پارسی جای گزین و درخور آن
افروزه
است.
خصلت - صفت - ستایش
نعت = در زبان عرب خمسه فارس به معنی نشان دادن چیزی هست.
البته در برخی طوایف خمسه به جای نعت از کلمه نَحت برای نشان دادن آدرس و معرفی کسی استفاده می کنند
البته در برخی طوایف خمسه به جای نعت از کلمه نَحت برای نشان دادن آدرس و معرفی کسی استفاده می کنند
نشید که در آن توصیف و صفت حضرت محمد ( ص ) باشد.