نظاره کردن


    behold
    watch
    to see
    to watch

فارسی به انگلیسی

نظاره کردن با تعجب
goggle

نظاره کردن با کنجکاوی
goggle

مترادف ها

observe (فعل)
گفتن، مشاهده کردن، دیدن، ملاحظه کردن، رعایت کردن، نظاره کردن، مراعات کردن، برپا داشتن

پیشنهاد کاربران

برابر آن "پاییدن" است که برابر "مواظبت کردن، نگاه کردن، نظاره کردن" است.
بدرود!
تماشا
معنی بیهوده چیست
کونی ضرنزن
فضاره کردن
نگاه می کرد