[بحر خفیف]
چون ببرد طمع ز نصرت خلق
ایزدش بی گمان نصیر شود
( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه49 )
چون ببرد طمع ز نصرت خلق
ایزدش بی گمان نصیر شود
( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه49 )
دستگیر ، ظهیر، پشتی، پشتوانه،
کنون دشمنان گر برندم اسیر
نباشد کس از دوستانم نصیر
کنون دشمنان گر برندم اسیر
نباشد کس از دوستانم نصیر
مددکار، یار، یاور،
نصیر فرزندمهنانام جدم فرزندش صالح وطالب پدرم که همگی در مقبره شعیب نبی ( ع ) مدفون میباشند