نشسته

/naSoste/

    sitting
    sat in a sitting posture
    sedentary
    unwashed
    (having) sat

مترادف ها

sitting (صفت)
نشسته، در حال جلوس، در حال چمباتمه زدن

sedentary (صفت)
نشسته، غیر مهاجر، غیر متحرک، مقیم در یک جا

sejant (صفت)
نشسته، در حال جلوس، در حال چمباتمه زدن

soapless (صفت)
کثیف، نشسته، بی صابون

پیشنهاد کاربران

ناشور. ( ن مف مرکب ) ناشسته. شسته نشده. تمیز ناشده. || غیرمطهر. تطهیرنشده.
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی نشسته از ریشه ی واژه ی نشست فارسی هست
نشستهنشستهنشستهنشسته
ناشور
نشاننده
She is sitdown
جالس