نشستن


    to sit
    take a seat
    alight
    perch
    plump
    settle
    to take a seat
    to reside
    to be quelled
    [lit.] tocease

فارسی به انگلیسی

نشستن برای عکسبرداری شدن
pose

نشستن برای نقاشی شدن
pose

نشستن پرنده
sit

نشستن پرنده روی تخم
set

نشستن جلوی نقاش برای نقاشی
sit

نشستن روی اده
roost

نشستن روی کپل
hunker

نشستن محکم سر جای خود
entrench

مترادف ها

sit (فعل)
جلوس کردن، قرار گرفتن، نشستن

perch (فعل)
قرار گرفتن، نشستن، در جای بلند قرار دادن

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
نشستننشستننشستننشستن
کون را پهن کردن
استن - هستن - هستی - ایستن - ایستادن. . . .
این واژگان دلالت بر بودن و حضور داشتن است
دو مقابل واژگان زیر که ابتدا به نای نفیکلمات بالا شده است در نقطه مقابل آنهاست
ناستن یا نیستن - نیستی - نایستادن که به مرور تبدیل به نشستن شده است
ناایستن ← نهشستن←نشستن
واژه نشستن
معادل ابجد 860
تعداد حروف 5
تلفظ nešastan
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: n ( i ) šastan، مقابلِ ایستادن] ‹شستن›
مختصات ( نِ شَ تَ ) [ په . ] ( مص ل . )
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن
نشستن
نشستن از زیشه ابتدائی هندواروپائی سد - sed نشستن ریشه کرفته. واژه نشستن از دو بخش نی - ni پائین و سداتی sedati در سانسکریت یا پائین قرارگرفتن ترکیب این واژه در nidozo و در انگلیسی نست nest همان ( ni - sed ) با آشیانه یعنی جائیکه پرنده مینشیند و آشیانه میکند.
در زبان مازندرانی که ریشه اوستایی و پهلوی دارد نشستن فارسی هِنیشتن می باشدکه هِ همان واژ دستوری ب فارسی می باشد => هِنیشتن = بنشستن همانطور که میدانید ب یا و در گذر زمان از قلم افتاد و به نشستن دگرید پس تا اینجا از زبان مازندرانی فهمیدیم اگر هِ آنرا بزداییم به نیشتن میرسیم که خود واژه نیش که در هر دو زبان مازندرانی و فارسی یکسان است میرسیم به چم قرار داده شده و از اینجا میفهمیم نشستن به چم قرار دادن است و از اینجا میتوان فهمید بنشستن یا بنهشستن از واژه بنه ( روی زمین گذاشتن یامقرر کردن ( مانند بنهاد که ب آن زدایش و به نهاد دیسید ) هشتن ) آمده که هشت ( وارد شده و مقرر شده ) ) => بنه هشتن = به زمین وارد یا مقرر شدن است
...
[مشاهده متن کامل]

=> اینک فهمیدیم چرا به کسی که میخواهد در جایی مقرر شود میگوییم بنشینید ( بنهشتن )
و همچنین فهمیدیم نیش = قرار گرفته شده است ( نیش زنبور ( قرار گرفتن زنبور )
همچنین میتوان فهمید که واژه شستن = شهستن بوده = ش هستن = زندگی دوباره دادن
مانند اّستوار که از اُست یا هست وار ساخته شده شُ اُستن
در باره با پیشوند ش یا س
شکست = ش کست = از کم شدن = هر چیزی بشکند کم و کاسته ( کست ) می شود
سپاس = س پاس = از برای پاسداشت و نگهداری که داشتی و انرا به من پس دادی = ز پاس کاری که انجام دادی ( pass ) لاتین همان پاس ایرانی می باشد و واگذاری از چم های دیگر آن است.

فروکاهشِ " نِشیدن/نِشستن" به تکواژها: ( نِ. شی. دَن )
1 - نِ: "نِ" در کارواژه یِ " نِشستن/نِشیدن" پیشوند است. این پیشوند در زبانهای اوستایی - پهلوی به دیسه یِ " نی" بوده است.
2 - شی: تکواژِ "شی" در " شیدَن" برگرفته از واژه یِ اوستاییِ " خشی" به چمِ "جاگرفتن، درجایی نشیمن کردن" است که آوایِ " خ" از آن زدوده شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

زدایشِ آواییِ "خ" در زبانِ اوستایی - پارسی در واژگانی همچون ( خشنا/آ - شنا ) ، ( خشوب، آ - شوب ) ، ( خشوستَ، شُسته ) ، ( خشپ، شَب ) و. . . دیده می شود.
3 - نشانه یِ مصدریِ ( دَن )
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
کارواژه یِ ( شیدَن ) که گذرایِ آن ( شاندَن ) می شود، تواناییِ بالایی در بکارگیریِ پیشوند برای ساختِ نوواژه دارد.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشت ( reference ) :
رویه یِ 430 از نبیگِ " فرهنگِ واژه های اوستا"

نشستن
در ترکی در حیوانات
چُکمَک
چُنگومَک
در ترکی
oturmak
eyleşmek
نشستن : [ اصطلاح تخته نرد] قرار گرفتن مهره ی کشته شده از روی پیشخوان به روی زمین.
Sit down
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)