نشد


    impossibility
    was impossible

مترادف ها

permeation (اسم)
نفوذ، سرایت، تراوش، نشت، نشد

پیشنهاد کاربران

جنبیدن در جای خود ( در این معنی در گویش خراسانی بسیار به کار می رود ) ، وول وول کردن، تکان خوردن عموما بی سبب معین
همچنین
نشد کردن و تراوش کردن به آرامی :
زن تاجعلی پشته کش انگشت شوی به دهان برده بود و خونی را که در بر کشیده شدن خار از پشت ناخن می مخید به لب ها و زبان می مکید.
...
[مشاهده متن کامل]

کلیدر
جلد ششم

نشد