نشت

/naSt/

    leakage
    diffusion
    infiltration
    leak
    permeation
    seepage

فارسی به انگلیسی

نشت اقتصادی
trickledown

نشت ناپذیر
impenetrable, impervious

نشت نکردنی در مورد بتونه
leakproof

نشت نکردنی در مورد ظرف
leakproof

نشت کردن
infiltrate, leak, permeate, seep, bleed, diffuse

نشت کردن اب و گاز
escape

نشت کردن ابگونه
soak

نشت کردن به طور تدریجی و کم کم
trickle

نشت کردن به طور کامل
interpenetrate

مترادف ها

permeation (اسم)
نفوذ، سرایت، تراوش، نشت، نشد

leak (اسم)
ریزش، سوراخ، ترشح، چکه، تراوش، نشت

leakage (اسم)
ریزش، کسری، کمبود، کسر، ترشح، چکه، تراوش، نشت، فاش شدگی

permeance (اسم)
نشت، نفوذ پذیری

پیشنهاد کاربران

واژه یِ " نَشت" از ریشه اوستاییِ " نَس" می باشد؛ چراکه صفت مفعولی " نَس" در اوستا " نَشتَ ، ناخشتَ" بوده است.
ریشه اوستایی" نَس" دراینجا به چمِ " ناپدید شدن، از میان رفتن، تباه کردن/دچار تباهی شدن" بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

ما از این ریشه یِ اوستایی، واژه یِ " نَسیتَن" را در زبانِ پارسیِ میانه داریم که در پارسیِ کُنونی به ریختِ " نَسیدن" نیز می آید.
( در آینده نویسنده ی این پیام در زیرواژه یِ " نَس" به بررسیِ بیشترِ این واژه می پردازد. )
. . . . . . . . . . . .
پَسگشت:
ستون 1055 از نبیگ " فرهنگنامه زبان ایرانی کهن" ( کریستین بارتولومه )

نشت
نشت آب در لکی و لری: زِغ zeq.
نشت مواد نفتی: رِت ret