نشان گذاری


    impress

فارسی به انگلیسی

نشان گذاری کردن بابستن بند
band

نشان گذاری کردن روی درخت
blaze

مترادف ها

impression (اسم)
تاثیر، اثر، گمان، خیال، احساس، عقیده، ادراک، چاپ، خاطر، خاطره، نشان گذاری، جای مهر

notation (اسم)
توجه، حاشیه نویسی، یادداشت، ثبت، نشان گذاری، نمادسازی، بخاطر سپاری

mark sensing (اسم)
نشان گذاری، نشان دریابی

punctuation (اسم)
تاکید، نشان گذاری، نقطه گذاری

پیشنهاد کاربران