نسناس

/nasnAs/

    orang-outang
    anthropoid

فارسی به انگلیسی

نسناس در افسانه
dwarf

مترادف ها

gorilla (اسم)
گوریل، نسناس، بزرگترین میمون شبیه انسان

پیشنهاد کاربران

نسناس. [ ن َ / ن ِ ] ( ع اِ ) دیو مردم. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ) ( از السامی ) ( انجمن آرا ) ( دهار ) ( ناظم الاطباء ) . غول. ( ناظم الاطباء ) . جانوری بود چهارچشم سرخ روی درازبالا سبزموی ، در حد هندوستان ، چون گوسفند بود، او را صید کنند و خورند اهل هندوستان. ( لغت نامه ٔاسدی ) ( اوبهی ) . جنسی اند از خلق که بر یک پای می جهند. ( دهار ) . نوعی از حیوان که بر یک پای جهد. ( غیاث اللغات از منتخب اللغات و کشف اللغات ) ( از آنندراج ) . صاحب حیوةالحیوان نوشته که : نِسْناس بالکسر، نوعی از حیوان است که به صورت نصف آدمی باشد چنانکه یک گوش و یک دست و یک پای دارد و به طور مردم در عربی کلام کند. . . و در تواریخ بهجت العالم نوشته که : نسناس در نواحی عدن و عمان بسیار است و آن جانوری است مانند نصف انسان که یک دست و یک پا و یک چشم دارد و دست او بر سینه او باشد و به زبان عربی تکلم کند و مردم آنجا او را صید کرده می خورند. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . گویند جنسی اند از خلق که به یک پای می جهند. ( از مهذب الاسماء ) ( از برهان قاطع ) . دیو مردم که بر یک پای جهند. ( السامی ) . و به زبان عربی حرف می زنند. ( برهان قاطع ) . دیو مردم یا نوعی از مردم که یک دست و پا دارد، و فی الحدیث : اًن حیاً من عاد عصوا رسولهم فمسخهم اﷲ نسناساً، لکل واحد منهم ید و رجل من شق واحد ینقرون کما ینقر الطائر و یرعون کما ترعی البهائم. وگویند که قوم عاد که ممسوخ شده بود نیست گردید و قومی که بر این سرشت بالفعل موجود است خلق علی حده [ است ] یا آنها سه جنس اند، ناس و نسناس و نسانس ، یا نسانس زنان آنها، یا نسانس گرامی قدر از نسناس است ، یا آنها یأجوج و مأجوج است ، یا قومی از بنی آدم از نسل ارم بن سام ، و زبان عربی دارند و به نامهای عربان می نامند و بر درخت برمی آیند و از آواز سگ می گریزند. یا خلقی بر صورت مردم ، مگر در عوارض مخالف مردم اند و آدمی نیستند
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا

" هیون، هیونی ":نسناس.
ناس شدند نسناس آنگه همه
وز همه نسناس گشتند ناس
نسناس گروهی وحشی که قبل از ادم و حوا بودند و به خاطر جنایات زیاد از روی زمین برداشته و انسان به جای ان آمد
نَسناس
این واژه می تواند از دو بخش شکل گرفته باشد :
نَسناس : نَس - ناس
نَس = بزرگ ، کَلان ، مَه، مَهین ، مَهنا ، mass
ناس = مَردُم، بَشَر، انسان ، ( nation ( nat - ion
نَسناس = کَلان آدَم
هو
گروهی از مردم که بر پیامبر خویش عاصی شدند و لذا خداوند یکتا انها را مسخ نمود که به شکل موجودی بنام نسناس در امدند این موجودات در ظاهر به شکل انسان و در باطن پست تر ازحیوان
میباشند وبه زبان عبری تسلط دارند.
گروهی از خلوقات که چند سال قبل از آدم و حوا زندگی میکردند و به احتمال قوی ما از همان نسل از انسان ها هستیم ک تکامل پیدا کرده ایم
آدم نما
نَسناس: nasnãs ـ 1ـ بد ذات 2ـ آدم زشت 3ـ احمق، خنگ، ابله