relativism, relativity
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
نزدیک، وابسته، مربوط، نسبی، فامیلی، خودی، وابسته به نسبت یا خویشی
قیاسی، تطبیقی، مقایسه ای، نسبی، تفضیلی، درجه تفضیلی
نسبی، مربوطه، بترتیب مخصوص خود
نسبی، نسبت بخود
پیشنهاد کاربران
نَسَبی = تباری؛ خویشاوندی که در پیِ هم تبار و همخون بودن پدید آمده است.
همه چیز نسبی است، اگر تغییر در شماره ء ماشین حساب خود بنمایید نمی توانید آنها را بخوانید . اگر به فارسی بازگردانیدشان راحت شمار هارا می خوانید، پس در نیک وبد همه چیز نسبی است. اگر به شهر کشور ویا کره ای
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بروید بسا هیچ زبان یکدیگر را ندانید واگر به دیار خود برگردید وبیایید باهم زبانهای خود همزبان می گردید. پس نسبی بودن ( که با نسبیت در فیزیک فرق دارد ) همه جا به راستی ودرستی برپا می باشد.
واژه نسبی
معادل ابجد 122
تعداد حروف 4
تلفظ nasabi
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت نسبی، منسوب به نسبَة ) [عربی: نسبیّ]
مختصات ( نَ سَ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی nasabi
الگوی تکیه WWS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 122
تعداد حروف 4
تلفظ nasabi
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت نسبی، منسوب به نسبَة ) [عربی: نسبیّ]
مختصات ( نَ سَ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی nasabi
الگوی تکیه WWS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
ناپایدار = نِسبی،
تباری = نَسَبی،
پیوندی = سببی
تباری = نَسَبی،
پیوندی = سببی
قرابت نسبی قرابت از نسب
قرابت سببی قرابت از نکاح
قرابت سببی قرابت از نکاح
قطعی نبودن
در جای واژه نسبی که در مانای مقایسه ای به کار می رود، بهینه است واژه
سنگشی
بنشانیم.
نیز برای مقایسه واژه
سنگش.
این واژگانی تازی شده و اینک
سنجشی و سنجش
به کار می رود که این ها نیز باید است ویرایش و پالایش گردد.
سنگشی
بنشانیم.
نیز برای مقایسه واژه
سنگش.
این واژگانی تازی شده و اینک
سنجشی و سنجش
به کار می رود که این ها نیز باید است ویرایش و پالایش گردد.
مربوط، ربط دادن
قابل تعقییر
دگرشپذیری/ دگرشپذیر/ دگرش پذیر/ ناپایا/ناپایایی/ بسته به چیزی دیکر/ ناخود استوار/ استوار به دیگری/کما بیش ناهستی مند/ کمابیش هستی مند به دیگری/کمابیش
به فراخور ( آریانپور ) در بازنمود واژه relative
کمابیش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)