نسبتا

/nesbatan/

    comparably
    comparatively
    fairly
    ish _
    middling
    partly
    pretty
    rather
    reasonably
    relatively
    somewhat

فارسی به انگلیسی

نسبتا ابی رنگ
bluish, bluei, blueish

نسبتا بزرگ
fair, respectable, tolerable, fairish, biggish, good-sized, largish

نسبتا بلند
tallish

نسبتا پیر
oldish

نسبتا جوان
youngish

نسبتا چاق
fattish

نسبتا خوب
fair, respectable, tolerable, fairish

نسبتا دیر
latish

نسبتا رنگ باخته
palish

نسبتا زرد
yellowy

نسبتا زیاد
handsome, quite, respectable

نسبتا سبز
greenish

نسبتا سفید
whitish

نسبتا سیاه
blackish

نسبتا صورتی رنگ
pinkish

نسبتا قرمز
reddish

نسبتا قهوه ای
brownish

نسبتا گرد
roundish

نسبتا گرم
warmish

نسبتا مرطوب
dampish

مترادف ها

enough (قید)
باندازه ء کافی، بس، نسبتا، انقدر، باندازه

rather (قید)
بیشتر، بلکه، نسبتا، تا یک اندازه، ترجیحا، سریع تر، با میل بیشتری

partly (قید)
تاحدی، نسبتا، چندی، در یک جزء، تا یک اندازه، یک چند

sort of (قید)
تقریبا، نسبتا، بمقدار متوسط، به میزان متوسط

پیشنهاد کاربران

در گفتار لری میانکوه دزفول
نسبتاً= به نیابت
به نسبت = به نیابت
بالنسبه
in part
moderately
fairly
comparatively
rather
relatively
( همچین ) بگی نگی
after a fashion
یک چند
Comparatively
کم و بیش، تا اندازه ای
nesbatan این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
تارادیک ( کردی: تاراده یه ک )
آلَم، آستام ( سنسکریت )