نزول

/nozul/

    anticlimax
    comedown
    decline
    descent
    drop
    fall
    falloff
    plunge
    slump
    tumble
    descending
    interest

فارسی به انگلیسی

نزول اب سبز
glaucoma

نزول اب سیاه
amaurosis

نزول خوار
usury, moneylender

نزول خور
loan shark

نزول دارگونه به زمین
avatar

نزول شدید
nose dive

نزول قیمت ها
disinflation

نزول ناگهانی
nose dive

نزول کردن
decline, descend, down, drop, ebb, fall, sink, tumble, vi. to come down, to descend, to arrive or lodge, [in speakingof a king], vt. [infml] to borrow on interest

نزول کردن به طور موقت و کم
dip

نزول کردن به طور ناگهان
slump

نزول کردن شدید قیمت
nose-dive

مترادف ها

discount (اسم)
تخفیف، نزول، تخ-فیف

devolution (اسم)
واگذاری، انحطاط، انتقال، فساد تدریجی، نزول، تفویض اختیارات

fall (اسم)
پاییز، خزان، افت، ابشار، زوال، سقوط، فروکش، نزول، هبوط، افتادن

descent (اسم)
نژاد، سرازیری، نزول، هبوط

downturn (اسم)
کاهش، نزول، سیرنزولی، سیر بطرف پایین، رکود اقتصادی

fall-off (اسم)
انحراف، نزول

پیشنهاد کاربران

اسم مصدر صعود:بالا روی#نزول:پایین آیی
مصدر صعود:بالا رفتن#نزول:پایین آمدن
نزول: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
اوژغز užqaz ( سغدی: اوژغذ užqaż )
بارین bārin ( کردی )
فرود ( دری )
نُزول
واژه ای ایرانی - اَرَبیده است ، کالبُدشِکافی :
نُزول : نُ - زول
ریشه یِ نَزَلَ : نَ - زَلَ
نِ : پیشوندی کُهَن که هَنوز دَر واژه های نِژاده به جای مانده اَست و مینه یِ به سویِ پایین می دَهَد : نِشَستَن ، نِگَریستَن ، نِواختَن ، نِمودَن ، نِگاهیدَن/ نِگاسیدَن ، نِگوشیدَن/ نیوشیدَن ، . . .
...
[مشاهده متن کامل]

زَلَ ، زول ، یا ذِیل گویِشِ دیگَری اَز " زیر " پارسی به مینه یِ فُرود ، پایین ، تَه ، ژیر ( سِمنانی )
هَمریشه با - sur اُروپایی
پارسی سازی :نِزیر ، نِزیل = به سوی پایین
کارواژه سازی : نِزیریدَن ، نِزیراندَن یا :
نِزیلیدَن ، نِزیلاندَن

فروکاست
بجای واژه ی از ریشه عربی �نزول� ( و �نزولی� ) می توان از آمیخته واژه ی پارسی �فروکاست� ( و �فروکاستی� ) بهره جُست.
نمونه:
. . . همزمان با گسترش بی پیشینه ی این سازند در تار و پود اقتصاد و جامعه کشورهای گوناگون ( �گلوبالیسم سرمایه داری� ) ، سمت و سوی فروکاستی ( نزولی ) و نمود بیش از پیشِ سرشت سرکوبگرانه ی آن، کاهش دامنه و پایداری هرگونه �اصلاح اجتماعی ـ اقتصادی� به سود نیروهای کار و زحمت در همه ی کشورهای جهانِ سرمایه و از آن میان، ایران را در پی داشته و دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/08/blog - post_75. html

واژه نزول ( نز=پایین ئول=پسوند مانند کوچول - شنگول ) به مانای فرود همریشه با نژند ( فروافتاده ) و لغت روسی نیزниз ( Proto - Slavic: nizъ=down - bottom ) از ریشه هندواروپایی ni - به مانای زیر ( نگاه - نویس - نگر ) و لغت ز - ژ g’h ( e ) * از ریشه هندواروپایی h₂eg’* به مانای راندن بردن drive ساخته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

لغت پهلویک *nizburtēh ( پایین بُردگی ) نمونه دیگری از کاربرد لغت نز است که مانای آن کوچک شمردن - فروکاستن - تحقیر humiliation است. ارب از ریشه فَرزی نزل واژگان جعلی نازل، تنزل، انزال، متنزل و منزل را به دست آورده است.
*پیرسها ( منابع ) :
* Etymology and the European Lexicon 14th Fachtagung of the Indogermanische Gesellschaft 17–22 september 2012. Compiled and edited by Christina L�ye Hejl, Janus Bahs Jacquet, Marie Heide. Executive editors: Benedicte Nielsen Whitehead and Birgit Anette Olsen.
**Nyberg Pahlavi Dictionary

در پارسی " فرودش ، نشیبش " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
این واژه تبارانه پارسى و پهلوى ست یعنى خودش پارسى نیست ولى سرچشمه اش پارسى ست و از ریشه ن. ز. ل آمده و تازیان ( اربان ) فعل نَزَلَ را از کُنشِ پهلوى نَزْرونْتن Nazruntan ( نَزْرونَتَن ) به معناى فروفرستادن و پایین فرستادن برداشته معرب نموده ( تبدیل ر به ل ) و
...
[مشاهده متن کامل]

ساخته اند: نَزَلَ ینزل ، نازل ، منزل منازل ، نزول ، تنزیل ، انزال ، منزلة ، انتزال ، منتزل ، تنزل متنزل و . . . !!!! دیگر همتایان آن در پارسى اینهاست: فروفرستادن Foru - Frestadan ، فرودیدن Forudidan ( پهلوى: فْروتیتن: فرود آمدن ) ، گِرادن Geradan ( پهلوى: گْراتن:
فرود آمدن ، نزول کردن ) ، اُگْرا Ogra ( پهلوى: نزول ، سقوط ، افول ، انحطاط ) ، فرودیهستن Forudihastan ( پهلوى: فْروتیهَستن: فرود آمدن ، تنزل - انحطاط - افول کردن ) ، فروروش Foruravesh ( پارسى: نزول ، فرورفتن، پایین رفتن ) ، فروآیش - فروآمد Foruayesh - Foruamad ( پارسى: نزول
، فروآمدن، پایین آمدن ) ، فرورفت - پایینرفت Foruraft - Payinraft ( پارسى: نزول ، فرورفتن ، پایین رفتن ) ، اُفتایش Oftayesh ( پارسى - پیشنهادى: اُفت ( افتادن ) + آیش ( آمدن ) : نزول ، هبوط )