نزدیک بودن


    impend
    verge

فارسی به انگلیسی

نزدیک بودن به
ad-, border

نزدیک بودن به اعداد و امار
approximate

مترادف ها

proximity (اسم)
مجاورت، نزدیکی، نزدیک بودن، قرابت

be close (اسم)
نزدیک بودن

پیشنهاد کاربران

at hand دم دست بودن. نزدیک بودن از لحاظ زمانی: the new year is at hand سال نو نزدیکه