relative (اسم)
نزدیک، خویشاوند، خودی
hail-fellow (اسم)
نزدیک، دوست صمیمی
upcoming (صفت)
نزدیک، رسیدنی، زود اینده
hand-to-hand (صفت)
نزدیک، مجاور، در دسترس، دست به یقه
relative (صفت)
نزدیک، وابسته، مربوط، نسبی، فامیلی، خودی، وابسته به نسبت یا خویشی
proximate (صفت)
نزدیک، پیوسته، تقریبی، بی فاصله
forthcoming (صفت)
نزدیک، اینده، اماده ارائه دادن
near (صفت)
نزدیک، صمیمی
nigh (صفت)
نزدیک، مجاور
close (صفت)
نزدیک، خودمانی، تنگ
nearby (صفت)
نزدیک
adjacent (صفت)
نزدیک، مجاور، همسایه، همجوار، متوالی، محدود، دیوار به دیوار
adjoining (صفت)
نزدیک، مجاور، همسایه، همجوار، محدود، دیوار به دیوار، متلاقی
neighbor (صفت)
نزدیک، مجاور
contiguous (صفت)
نزدیک، مجاور، همجوار، پیوسته، متصل، مربوط بهم
vicinal (صفت)
نزدیک، مجاور، همسایه، پیوسته، اهل محل، در همسایگی
accessible (صفت)
نزدیک، در دسترس، دست یافتنی، قابل وصول، دستیابی پذیر، امادهء پذیرایی، حی و حاضر، دم دستی
nearby (قید)
نزدیک
close (قید)
نزدیک
nigh (قید)
نزدیک، تقریبا
about (قید)
پیرامون، نزدیک، تقریبا، گرداگرد، بهر سو، بالاتر
hand-to-hand (قید)
نزدیک، دست بدست یکدیگر
in (حرف اضافه)
از، روی، توی، با، نزدیک، بالای، بر حسب، به، بطرف، در توی، هنگام، در ظرف، اندر، نزدیک ساحل
about (حرف اضافه)
در، درباره، در حدود، راجع به، پیرامون، در باب، در شرف، با، قریب، در اطراف، نزدیک، نزد، در صدد، دور تا دور
at (حرف اضافه)
در، نزدیک، بر حسب، سر، بر، به، بسوی، در نتیجه، بطرف، بنا بر، از قرار، پهلوی، بقرار
by (حرف اضافه)
از، با، نزدیک، پهلوی، بواسطه، توسط، بوسیله، بدست، بتوسط، از کنار، از پهلوی
beside (حرف اضافه)
نزدیک، باضافه
near (حرف اضافه)
قریب، نزدیک، نزد، سر