نزار

/nazAr/

    decrepit
    feeble
    frail
    gaunt
    infirm
    invalid
    lean
    meager
    rickety
    run-down
    slight
    thin

فارسی به انگلیسی

نزار سازی
debilitation

نزار شدن
pine

نزار کردن
debilitate, emaciate, waste

مترادف ها

lean (صفت)
ضعیف، لاغر، بی حاصل، نزار، اندک، نحیف، کم سود

thin (صفت)
لاغر، رقیق، نازک، نزار، باریک، سبک، نحیف، تنک، کم پشت، کم چربی، رقیق و آبکی، کم جمعیت، بطور رقیق، نازک شدن

heartsick (صفت)
دل شکسته، نزار، غمگین، ملول، پریشان، دل ازرده

cachectic (صفت)
نزار، ضعیف البنیه، مبتلا به سوء هاضمه و ضعف

meager (صفت)
لاغر، نزار، نحیف، ناچیز، لات، بی برکت، بی چربی

peaked (صفت)
نوک تیز، نزار، رنگ پریده، قله دار

پیشنهاد کاربران

واژه ی �نِزار� ( در فارسی ) را صرفاً عربی بداند و نتیجه بگیرد که �نزار� در فارسی اصلاً ریشه ندارد. این ادعا درست نیست و نیاز به واکاوی دارد.
- - -
۱. ریشه واژه ی نِزار در فارسی

...
[مشاهده متن کامل]

در فارسی میانه و فارسی نو واژه ی �نِزار� به معنای نیستان ( جای رویش نی ) به کار رفته است.
📖 نمونه: در متون ادبی مثل تاریخ بیهقی و لغت نامه دهخدا، �نزار� یا �نیزار� به معنای �جای رویش نی� آمده است.
دهخدا: �نِزار = نیزار، جایی که نی بسیار روییده باشد�.
فرهنگ معین: �نزار = محل روییدن نی، نیستان�.
پس �نِزار� یک واژه ی اصیل فارسی است که از �نی� پسوند مکان ساز � - زار� ساخته شده است ( مثل گلزار، ریحان زار، خارزار ) .
- - -
۲. واژه ی نَزار در عربی
در عربی، �نَزار� ( با فتح نون ) یک اسم عَلَم است.
مثال: نَزار قَبّانی ( شاعر معروف سوری ) .
همچنین �نزار� یکی از اجداد قریش بوده ( نزار بن معد ) .
🔹 در عربی �نَزار� معنی مستقلی دارد و به عنوان اسم شخص به کار رفته، ولی هیچ ربطی به ساختار واژه ی �نِزار� فارسی ندارد.
- - -
۳. خلط عمدی
برخی برای تحقیر زبان فارسی یا القای �عربی بودن همه چیز� میان این دو واژه خلط می کنند:
�نِزار� = ساخته شده در فارسی از ترکیب �نی زار�.
�نَزار� = نام proper noun در عربی.
این ها از نظر ریشه و معنا هیچ پیوندی ندارند، فقط تصادفاً هم آوا هستند.
- - -
۴. نمونه های ادبی فارسی
در شعر فارسی �نیزار� و �نزار� به معنای �نیستان� بارها آمده:
سعدی: �چو سرو ناز به نِزار می رود در رقص�.
حافظ: �دوش می آمد و رخساره برافروخته بود / تا نِزارم به شبستان در دل سوخته بود�.
- - -
✅ نتیجه:
واژه ی �نِزار� در فارسی اصیل است و از �نی زار� ساخته شده. �نَزار� در عربی یک اسم شخصی است. تشابه آوایی این دو دلیل بر عربی بودن فارسی �نِزار� نیست. این یکی از همان خلط ها و جعلیات زبانی برای بی ریشه نشان دادن فارسی است.
- - -

نزار القبّانی:شاعر سوری معروف
شعرهاش را بخوانید.
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

نزارنزارنزارنزار
بیجان و نحیف و مردنی
ما در هرات افغانستان وقتی میگیم گوشت نِزار منطورمان گوشت بدون چربی است.
" نِزار" درست است و " نَزار" نادرست است. چرا؟
چون ریشه یِ این واژه " نیزار ( نی. زار ) " بوده که در آن " نی" پیشوند در زبانهای پهلوی، اوستایی بوده است . پیشوندِ " نی" در پارسیِ کُنونی " نِ" شده است بمانندِ " نِهشتَن، نِکوهش، نِشیب، نِهفته و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

هنگامیکه شما " نَزار" می گویید، در واقع می گویید که "توانمند، قوی، زورمند" و در واژه " نَزار"، " نَ" منفی ساز است.

درمانده، بی رمق
نی قلیان
بنظرم از کتاب منجد فرهنگ لغت عربی هم استفاده کنید فوق العادست کتاب معتبریه کلمات و اسامی عربی با یه اعراب معنی کاملا عوض میشه . از زحمات شما ممنونم
نزار ���� با � ن � مفتوح و� ز �مسکون یعنی ضعیف ، لاغر ، نهیف
نزّار ���� با � ن� مفتوح و � ز �مشدد یعنی کسی که بر خواسته ای پافشاری کند
من از کتاب منجد دراوردم اسم پسرم نزّار هستش و تاکید بر مشدد کردن �ز �دارم چون واقعا بر خواسته ام پافشاری کردم تا اسمش رو �نزّار� رو خودم انتخاب کنم و چیزی که خودم دوست دارم باشه و همون خصلت رو در وجودش تقویت کردم ، خواستن توانستن است
...
[مشاهده متن کامل]

یحیی اندام
( صفت ) لاغر باندام یحیی لاغراندام نحیف : عیسی معده است ویحیی اندام امارمضان خوراست مادام . ( تحفه العراقین )
کسی که بچه دار نمیشوددر زبان ملکی گالی بشکرد
نازا و بی بچه در زبان ملکی گالی
meager
نزار
meager were his look . . .
( شکسپیر ) قیافه اش نزار بود . . .
ضعیف و لاغر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)