rickets
نرمی استخوان ها
rachitis
نرمی و پر مانندی
fluffiness
نرمی و لطافت
delicacy
نرمی
/narmi/
فارسی به انگلیسی
نرمی استخوان ها
نرمی و پر مانندی
نرمی و لطافت
مترادف ها
زیرکی، نرمی، لطافت، باریک بینی، تیزبینی و مهارت
خوشخویی، نرمی، نزاکت، فهمیده و مودب بودن
ملایمت، نرمی
ملایمت، نرمی، ارفاق، اسان گیری
ملایمت، نرمی
نرمی، انعطاف، شکل پذیری، قالب پذیری، حالت پلاستیکی، اندام پذیری
نرمی، چربی، لینت، چرب بودن، شهوانی بودن
شرح، تصریح، نرمی، تفسیر، حاشیه، جلا، تفصیل، صافی، توضیح، سفرنگ، تاویل، براقی، جلوه ظاهر
نرمی، روغن مالی، تدهین، مرهم، روغن، چرب زبانی، مرهم گذاری، حظ، لینت، پربرکتی، تلذذ
مدارا، ملایمت، نرمی، شفقت، رحم، رقت قلب
سر، نرمی، یورش، کله، باران شدید، ضربت خردکننده
نرمی، تورق، قابلیت انعطاف، با خاصیت چکش خواری
پیشنهاد کاربران
نسبت به واژه مخالفش ایراد میگیرم
مخالف نرمی میشه سفتی
مخالف سختی میشه سستی و یا آسانی
سختی و سفتی هم معنی نیست و متفاوت هستند
مخالف نرمی میشه سفتی
مخالف سختی میشه سستی و یا آسانی
سختی و سفتی هم معنی نیست و متفاوت هستند
آرامی
رقت
لینت، سستی، صافی، رفق، مهربانی، نرم خویی
لینت