companionway
نردبان تاشو
stepladder
نردبان دو تکه
stepladder
نردبان طنابی
rope-ladder
نردبان کشتی
handrail
نردبان کوچک
stepladder
فارسی به انگلیسی
نردبان تاشو
نردبان دو تکه
نردبان طنابی
نردبان کشتی
نردبان کوچک
مترادف ها
صعود، نردبان، بالاروی
درجه، مرتبه، پله، نردبان، پلکانی، پله کان
نردبان، پلکان
نردبان، پلکان، سنگچین، چوب عمودی چهارچوب درب
نردبان، پله کان عمودی
پیشنهاد کاربران
شاتو
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی نردبان از ریشه ی دو واژه ی نرد و بان فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی نردبان از ریشه ی دو واژه ی نرد و بان فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
لاتو
اشل
نوردبام
بامنورد
ارچین
رازینه
معراج
مرقات
نردبون
پِل پِلو
اشل
نوردبام
بامنورد
ارچین
رازینه
معراج
مرقات
نردبون
پِل پِلو
نردبان ؛ یک کانسپت کلامی متشکل از نَوَرد بان
کلمه نَوَردیدن از رَوَنده بودن دارای مفهوم می باشد.
مثل کوه نورد و ابزاری به نام وَردنه که به غلتک های روی خمیر در حال در نوردیدن هستند گویند.
کلمه ی بان به مفهوم محافظ دارای مفهوم می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
هر کلمه ای که در اون بان استفاده شده باشد محافظت جزیی از مفهوم اون کلمه است مثل بانک باند نگهبان و. . .
در مجموع کلمه ی نوردبان مثل خیلی کلمات دیگر که برای راحتی آوا دچار خلاصه گویی شده است این کلمه نیز همین رویه در اون اعمال گردیده است.
هرچند کلمه ی نردبان نیز به تنهایی در بعد فیزیکی به راه پله ای که دارای نرده باشد درست و دارای مفهوم می باشد.
اصطلاح رازینه یا رَزینه نیز به مفهوم راه زنه یا رَه زنه به راه پله های سیار که در نقاط مختلف ایجاد راه می کند دارای مفهوم می باشد.
کلمه نَوَردیدن از رَوَنده بودن دارای مفهوم می باشد.
مثل کوه نورد و ابزاری به نام وَردنه که به غلتک های روی خمیر در حال در نوردیدن هستند گویند.
کلمه ی بان به مفهوم محافظ دارای مفهوم می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
هر کلمه ای که در اون بان استفاده شده باشد محافظت جزیی از مفهوم اون کلمه است مثل بانک باند نگهبان و. . .
در مجموع کلمه ی نوردبان مثل خیلی کلمات دیگر که برای راحتی آوا دچار خلاصه گویی شده است این کلمه نیز همین رویه در اون اعمال گردیده است.
هرچند کلمه ی نردبان نیز به تنهایی در بعد فیزیکی به راه پله ای که دارای نرده باشد درست و دارای مفهوم می باشد.
اصطلاح رازینه یا رَزینه نیز به مفهوم راه زنه یا رَه زنه به راه پله های سیار که در نقاط مختلف ایجاد راه می کند دارای مفهوم می باشد.
پاسخ به طاها چلبی:
1 - نردبان واژه ای فارسی است که از ترکیب �نرده� و �بان� ساخته شده است که زبان ترکی استانبولی مردیون تلفظ می شود .
2 - زبان فارسی چندین هزار سال پیشینه دارد و جزو زبانهای هندو اروپاییست بیشتر واژه های انگلیسی و آلمانی و فرانسوی ریشه فارسی دارند .
... [مشاهده متن کامل]
3 - ترکهایی که در کشور بی آب و دور افتاده مغولستان می زیسته اند پس از کوچیدن به سرزمین ایران به مرور با زبان و فرهنگ غنی فارسی و ایرانی تغییر کرده اند و کمی پیشرفت نموده اند و همانها اکنون در سرزمین ترکیه مقیمند و خود نیز همواره اقرار می نمایند که سرزمین پدریشان مغولستان است .
4 - به جای نوشتن آرزوهای خود مطالب علمی و درست بنویسید و بدانید هیچگاه زبان فارسی تضعیف نمی شود .
1 - نردبان واژه ای فارسی است که از ترکیب �نرده� و �بان� ساخته شده است که زبان ترکی استانبولی مردیون تلفظ می شود .
2 - زبان فارسی چندین هزار سال پیشینه دارد و جزو زبانهای هندو اروپاییست بیشتر واژه های انگلیسی و آلمانی و فرانسوی ریشه فارسی دارند .
... [مشاهده متن کامل]
3 - ترکهایی که در کشور بی آب و دور افتاده مغولستان می زیسته اند پس از کوچیدن به سرزمین ایران به مرور با زبان و فرهنگ غنی فارسی و ایرانی تغییر کرده اند و کمی پیشرفت نموده اند و همانها اکنون در سرزمین ترکیه مقیمند و خود نیز همواره اقرار می نمایند که سرزمین پدریشان مغولستان است .
4 - به جای نوشتن آرزوهای خود مطالب علمی و درست بنویسید و بدانید هیچگاه زبان فارسی تضعیف نمی شود .
به انگلیسی ladder
با گذشت زمان واژه های زبان فارسی دری اکثر ریشه تورکی آن پیدا میشه مثلا
آغاز = آخیز
فعل آخماغ به معنی جاری شدن هست در اینجا معنی شروع میدهد
آلونک = آلواناق یعنی خانه حقیرانه
اتراق = اتراق در ترکی به فعل اوتورماق بیان میشه که یعنی نشستن
... [مشاهده متن کامل]
استاد = اوستا با فعل اوسماق بیان میشود یعنی فهمیدن
استاخ یا گستاخ = گُوزتَک یعنی بی پروا
آذوقه = آزیق یعنی توشه
اشکنبه = ایچگنبه به معنی شکم اول حیوانات
الناز = ائلناز یعنی نازنین قبیله
النگو = النگی یعنی دست بند
امید وار = اومود وار با فعل اومماق آرزو کردن و چشم داشتنبیان میشع وار هم که اک تورکی هست به معنای چیزی که وجود داره
اندیشه = آنغاشا با فعل آنماق یعنی فکر کردن
بالا = بالقا یعنی فوق
بخار = بوغار
بخارا = بوخاراق
بِدرام = بایرام
بُرنا = بورنا با فعل بورناماق پیشی گرفتن سبقت گرفتن از چیزی
برمه = بورما با فعل بورماق پیچاندن
بغل = باغال با فعل باغلاماق اتصال به چیزی یا ارتباط با چیزی
بلد = بیلت یا بلت با فعل بیلمک یعنی دانستن
بلغار = بولغار پوست های رنگین و دباغی شده که نام قومی ترک هست
بهار = بایار فعل بایماق یعنی بزرگ شدن ( بایات نام خانواده ترک )
بهادر = باغاتور به معنای دلاور
انقدر زیاد هست که من الان خسته شدم حقیقت
آغاز = آخیز
فعل آخماغ به معنی جاری شدن هست در اینجا معنی شروع میدهد
آلونک = آلواناق یعنی خانه حقیرانه
اتراق = اتراق در ترکی به فعل اوتورماق بیان میشه که یعنی نشستن
... [مشاهده متن کامل]
استاد = اوستا با فعل اوسماق بیان میشود یعنی فهمیدن
استاخ یا گستاخ = گُوزتَک یعنی بی پروا
آذوقه = آزیق یعنی توشه
اشکنبه = ایچگنبه به معنی شکم اول حیوانات
الناز = ائلناز یعنی نازنین قبیله
النگو = النگی یعنی دست بند
امید وار = اومود وار با فعل اومماق آرزو کردن و چشم داشتنبیان میشع وار هم که اک تورکی هست به معنای چیزی که وجود داره
اندیشه = آنغاشا با فعل آنماق یعنی فکر کردن
بالا = بالقا یعنی فوق
بخار = بوغار
بخارا = بوخاراق
بِدرام = بایرام
بُرنا = بورنا با فعل بورناماق پیشی گرفتن سبقت گرفتن از چیزی
برمه = بورما با فعل بورماق پیچاندن
بغل = باغال با فعل باغلاماق اتصال به چیزی یا ارتباط با چیزی
بلد = بیلت یا بلت با فعل بیلمک یعنی دانستن
بلغار = بولغار پوست های رنگین و دباغی شده که نام قومی ترک هست
بهار = بایار فعل بایماق یعنی بزرگ شدن ( بایات نام خانواده ترک )
بهادر = باغاتور به معنای دلاور
انقدر زیاد هست که من الان خسته شدم حقیقت
رازینه
ارچین
لاتو ، سُلَّم ، زینه ، پایه ، پلکان ، مِرقات یا مَرقات
ناغول
مرقات . . . . .
لاتو. . . .
زینه . . . .
معراج
این برنامه فوق العاده هست لطفا این برنامه رو به خوبی حفظ کنید این ببرنامه مناسب برای افرادی که انگلیسی بلد نیستند
نردبان ، نرده ( Companionway ) [اصطلاح دریانوردی] :پله و یا نردبانی که برای بالا رفتن و پائین آمدن از یک دک به دک دیگر در روی دکها نصب میگردد .
رازینه، پلکان، لاتو
لاتو
سلمی
هدینه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)