ندیم

/nadim/

    companion
    retainer
    boon companion
    intimate friend
    king's jester
    kings jester

مترادف ها

courtier (اسم)
درباری، ندیم

پیشنهاد کاربران

این واژه از ندامت گرفته شده است زیرا کسی که پیوسته شراب می نوشد سخنانی می گوید و کارهایی میکند که موجب ندامة میشود .
قَالُوا وَإِنَّمَا قیل لمشارب الرجال نَدِیمُهُ مِنَ النَّدَامَةِ لِأَنَّ مُعَاقِرُ الکأس إذا سکر بِمَا یَنْدَمُ عَلَیْهِ وَفَعَلَ مَا یَنْدَمُ عَلَیْهِ فَقِیلَ لِمَنْ شَارَبَهُ نادما لِأَنَّهُ فَعَلَ مِثْلَ فِعْلِهِ وَالْمُفَاعَلَةُ تَکُونُ مِنَ اثْنَیْنِ کَمَا تَقُولُ ضَارَبَهُ وَشَاتَمَهُ ثُمَّ اشْتُقَّ مِنْ ذَلِکَ نَدِیمٌ کَمَا یُقَالُ جَالَسَهُ وَهُوَ جَلِیسٌ وَقَاعَدَهُ فَهُوَ قَعِیدٌ. وَیَدُلُّ عَلَى هَذَا قَوْلُ رَسُولِ الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِی وَصْفِ الْجَنَّةِ فِیهَا أَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفَّى وَأَنْهَارٌ مِنْ کَأْسٍ مَا بِهَا صُدَاعٌ وَلَا ندامة.
...
[مشاهده متن کامل]

- - - - - - - -
ص149 - کتاب الأشربة وذکر اختلاف الناس فیها لابن قتیبة - حجج المحرمین لجمیع ما أسکر

ندیم:اشخصاصی که کار آنها سرگرم کردن پادشاه در دربار بوده است.
البته دلقک نبوده اند بلکه حتی بین آنها حکیم، شاعر و. . . بوده است که با گفتن قصه و حکایت و شعر شاه را سرگرم میکرده اند.
همصحبت و همنشین.
ندم به معنی پشیمانی و تأسف بر چیزی که از دست رفته است
ندیم احتمالاً با نَ اِدیم؟ و نَدیم؟ ترکی ارتباط دارد - با ضرب المثل: کاسۀ چه کنم ( نوکری ) بدست گرفته هم بی ربط نیست
نَ اِدیم؟ - nə edim? =چه کنم؟ ، چه کاری برایتان انجام دهم؟، نوکر، پادو، پیشخدمت، چاکر، خادم، خدمتکار، خدمتگزار، عبد، غلام، گماشته، مستخدم، و. . . -
...
[مشاهده متن کامل]

نَدیم؟nə deyim? - =چه بگویم؟ در مورد چی صحبت کنم؟، در این مورد چه بگم؟، هم صحبت، جلیس، مصاحب، معاشر، مقترن، ندیم، هم داستان، همدم، همراز، هم سخن، هم کلام، هم گفت، همنشین، یار، و. . . - سخنانی که نوکر و خدمتکار ویا دوست برای انجام کار و عملی ویا گفتن سخنی باب میل طرف مقابل بکار می برد
خدمتکاری در کوچه کاسه اربابش از دستش افتاد و شکست. بیچاره از بیم مواخذه آقا یا خانم جرات برگشتن به منزل را نداشت پهلوی کاسه نشست و گریه می کرد و می گفت: �ای خدا چه کنم� خواجه به سراغ او، بیرون آمد. در کوچه ها می گشت و از هر آشنایی می پرسید: خدمتکار ما را ندیده اید؟ تا این که یکی در جواب گفت: او را در فلان نقطه دیدم که کاسه چه کنم دستش گرفته بود. این مثل در موردی به کار می رود که فرد از تصمیم گیری عاجز و در کار خود مردد است.

خاصگی
در کنار کلمه عرشی همنشین آسمانی معنی میدهد یا هم صحبت آسمانی