نخستین

/noxostin/

    first
    initial
    maiden
    original
    pirmary
    primal
    prime

فارسی به انگلیسی

نخستین بار
first

نخستین پیامد هر چیز
first fruits

نخستین ترفند
gambit

نخستین تک اتمی
first strike

نخستین دستاوردهای هر چیز
first fruits

نخستین روز ماه
kalends

نخستین محصولات هر چیز
first fruits

نخستین یکشنبه لنت
quadragesima

مترادف ها

primary (صفت)
ابتدایی، اصلی، مقدماتی، عمده، اولیه، نخستین، ابتدای

initial (صفت)
ابتدایی، اصلی، بدوی، اولین، اول، نخستین، اغازی، واقع در اغاز

prime (صفت)
اصلی، باستانی، بهترین، برجسته، عمده، درجه یک، اولیه، اول، نخستین، نخست

premier (صفت)
برتر، نخستین، والاتر

premiere (صفت)
برتر، نخستین، والاتر

incipient (صفت)
بدوی، اولیه، نخستین

first ()
اولین، اول، نخستین، نسختین

پیشنهاد کاربران

اولین، یکم
first - ever
یعنی اولین
یعنی قدیم ها
یعنی گذشته
نخست وزیر=اولین وزیر یعنی وزیری که مورد خواسته کشور است و وزیران دیگر را بوجود اورده یعنی گفتم در معنی اولی که اگر اولی نباشد دوم و دیگر اعدادی الی آخر نیست
نخستین=اولین خواسته میعین شده ترکیبی از نخست و این است که چون در وزن ضرباهنگی واژگان و جمله و شعر و غزل مخفف میگردد و الف ان حذف و حتی بیشتر از الف هم حذف میشود مثل که این که میشود کین البته نه کین کینه
...
[مشاهده متن کامل]
و دشمنی بلکه اشاره به موجود حاضر خاص است که این یعنی دیگر جای دگر دنبال نگرد همین می باشد پس نخستین اولین خواسته معین شده است

در معانی انگلیسی کلمه فارسی نخستین به جای primary به اشتباه pirmary نوشته شده که باید اصلاح شود.