آبرومند
گران مایه
نَجیب
یکی از برابرنهادهای کهن : آزَرمگین ( زَرمگین ، آزَرمون )
گویا " زَرم " چهر دیگری از شَرم باشد و آ - پیشوند در آزَرم.
با اصل و نسب. . .
بنظره من این واژه ، برابر های بسیاری در زبان پارسی دارد که یکیش آریا است
هشتاد درصد این واژه پارسیست ولی به ایده و نظره همین واژه را هم باید از زبان پارسی بیرون کرد زیرا که پارسی نه ۸۰ درصد نه ۹۰ درصد بلکه ۱۰۰ درصد پارسی باشد!!!!و کاملا پالایش شده
باگوهر. [گ َ / گُو هََ ] ( ص مرکب ) ( از: با گوهر ) باگهر. گوهری . نجیب . اصیل . شریف . نیک نژاد. نژاده :
به لشکر یکی مرد بد شهره نام
خردمند و با گوهر و نام و کام .
فردوسی .
ببخشید اگر شان بسی بد گناه
... [مشاهده متن کامل]
که با گوهر و دادگر بود شاه .
فردوسی .
و رجوع به باگهر و گوهر شود.
خوش اصل . [ خوَش ْ / خُش ْ اَ ] ( ص مرکب ) نژاده . که نژاد و اصل عالی و خوب دارد.
آبرومند
نیک نهاد
بِه ریشه
نژاده
نَجیب
واژه ای پارسی وَ اَرَبیده یِ : نِگیب/ نَگیب
نِ/نَ : پیشوَند : پایین ، زیر
گیب : دادَن هَمریشه با :
اِنگِلیسی : give ; آلمانی : geben: geb - en
نَگیب : به پایین دادَن ، به فرودَستان بَخشیدَن
... [مشاهده متن کامل]
فَهمیده ( مَفهوم ) : پاک نهاد ، پاک زاد ، پاک دامَن، نیک گوهَر، والا گوهَر ، پاک نهاد ، والا تَبار ، بُزُرگوار، آزاده ( شَریف ، عَفیف )
باگهر
خالص
با وقار نرم دل کسی که وفادار باشد و نمیتوان با پول خرید
کسی که اهل جیب نباشد - دنبال پول نباشد
انیسگل
اسم پوست نباتات به خصوص سلیخه را گویند.
اسم جنس پوست نباتات به خوص سلیخه را گویند.
این واژه عربی است و پارسی آن واژه ی پهلوی اَپَرمانیک می باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)