ستاره، نشان ستاره، اختر، کوکب، نجم، خط سفید پیشانی اسب
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
دختر خدا
نیکو نام
درخششندگی وجودی
مظهر زیبایی و عشق
پاکدامنی اختر الله
نیکو نام
درخششندگی وجودی
مظهر زیبایی و عشق
پاکدامنی اختر الله
خورشید و ستارگان طلوع و غروب نمی کنند بلکه کره زمین علاوه بر حرکت انتقالی به دور خورشید، دور محور خود هم می چرخد و این چرخش علت اصلی نوسانات متوالی لیل و نهار یا گردش شب و روز میباشد. یک مشاهده گر روی کره ی زمین که صبح زود پشت به شب و رو به روز به افق شرق می نگرد در دور ترین محل یا مکان روی سطح زمین ( البته بسوی شرق و نه بسوی غرب ) نسبت به آفتاب قرار دارد و ساعت دوازه ظهر در همان محل یا مکان به شمس نزدیکترین فاصله را دارد و پس از آن به سوی عصر و غروب فاصله اش نسبت به خورشید به تدریج دور تر و دور تر میشود تا با فرا رسیدن ساعت دوازده شب، در آن سمت کره زمین فاصله اش به خورشید به نهایت دوری میرسد و پس از آن دوباره فاصله اش به خورشید به تدریج نزدیک و نزدیکتر میگردد و صبح زود دوباره همین اتفاق تکرار میگردد. علت اصلی ارغوانی بودن رنگ آفتاب به هنگام شفق یا صبح و غروب شاید همین دوری مشاهده گر از منبع نور باشد که به انتقال قرمز معروف است. برای تجربه ی حسی این پدیده یعنی طلوع و غروب ظاهری آفتاب، میتوان روی زمین بر روی پشت دراز کشید، طوریکه سر به سمت قطب شمال و پاها به سمت جنوب باشند و سپس با چشمان بسته خود را روی یک توپ یا کره ی بزرگ تصور نمود که به آرامی دور محور شمال - جنوب ( موافق یا مخالف ؟ حرکت عقربه های یک ساعت دیواری که در مقابل چشمان بسته عمود بر محور شمال - جنوب روی یک دیوار فرضی نصب شده بوده باشد ) به دور خود بچرخد. اگر در طی این آزمایش فکری - خیالی، آزمایشگر هوشمند، این آزمایش را ساعت دوازده شب انجام دهد، آنگاه احساس اش این خواهد بود که از آن طرف این توپ یا کره خودی وی به حالت دراز کشیده روی پوست آن به آرامی به خورشید نزدیک و نزدیکتر میشود و اگر این آزمایش در صلات ظهر بهنگام شنیدن صدای بانک الله اکبر موذنین از زیر گنبد مساجد یا ساعت دوازده ظهر انجام گیرد، آنگاه احساس آزمایشگر این است که به تدریج از خورشید دور و دور تر میگردد.
... [مشاهده متن کامل]
بهر حال : وانَّهُ هوَ اَضحَکَ و اَبکی ( آیه 43 سوره نجم ) در اصل و ریشه شاید بصورت " آن می خنداند و می گریاند و نه هو " تلفظ و بیان میشده و ضمیر سوم شخص مفرد آن، به احتمال قریب به یقین اشاره به پسوند آن در واژه قرآن داشته بوده باشد.
... [مشاهده متن کامل]
بهر حال : وانَّهُ هوَ اَضحَکَ و اَبکی ( آیه 43 سوره نجم ) در اصل و ریشه شاید بصورت " آن می خنداند و می گریاند و نه هو " تلفظ و بیان میشده و ضمیر سوم شخص مفرد آن، به احتمال قریب به یقین اشاره به پسوند آن در واژه قرآن داشته بوده باشد.
سوره نجم سوره ۵۳ از قرآن است، ۶۲ آیه دارد و سوره ای مکی است. یکی از آیات این سوره، سجده واجب دارد. برخی گفته اند که این سوره اولین سوره پس از شروع دعوت آشکار پیامبر اسلام است و پس از خوانده شدن سوره توسط او، همهٔ مومنان و مشرکان سجده کردند. محتوای این سوره پیرامون نبوت و معاد است و دربارهٔ مباحثی مانند وحی، معراج، نهی از بت پرستی، و سرنوشت اقوام پیشین سخن گفته شده است. نامگذاری سوره به دلیل آیهٔ نخست آن است.
... [مشاهده متن کامل]
رمان جنجالی «آیات شیطانی» در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط سلمان رشدی ، با بهره گیری از موضوع غرانیق ، برگرفته از قرائت همین سوره توسط محمد ، در دوران زندگی در مکه نوشته شد. بیشتر مسلمانان دوران معاصر تا پیش از انتشار این رمان، از این ماجرا اطلاعی نداشتند.


... [مشاهده متن کامل]
رمان جنجالی «آیات شیطانی» در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط سلمان رشدی ، با بهره گیری از موضوع غرانیق ، برگرفته از قرائت همین سوره توسط محمد ، در دوران زندگی در مکه نوشته شد. بیشتر مسلمانان دوران معاصر تا پیش از انتشار این رمان، از این ماجرا اطلاعی نداشتند.


نجم ؛ به معنی نورهای جمع شده در جنب و جانب هم.
احتمالا حرف ( ن ) در کلمه ی نجم نماد کلمه ی نور باشد.
چون کلمه ی انجمن نیز منشعب از کلمه ی نجم و نجوم هست و کلمه ی انجمن به معنی گرد آمدن افراد عالم و دانا در کنار هم یا در جنب و جانب هم دارای معنی می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
حالا اینکه چطور این مفهوم در این کلمه قابل برداشت است در مطلب زیر تبیین و تحلیل شده است ؛
جمجمه ؛ برگرفته از کلمه ی جام. به مفهوم ظرفی که بشود در آن چیزی رو جمع کرد. علت اینکه دو بار از کلمه ی جُم در کلمه ی جمجمه استفاده شده است به خاطر جام جام بودن آن و چند تیکه بودن کاسه ی سر می باشد.
در لهجه مردمان جنوب اصطلاح ؛ بیا جم، تِیمْ بشین یعنی بیا کنارم در جنب من، پیشِ من بشین. تِیمْ در اینجا از دو کلمه ی تِیْ مو یا تِیْ من تشکیل شده است. تِیْ یا تیه یعنی چشم مرتبط با کلمه ی کتابی طوطیا و در زبان محلی کلمه ی تِیَل جمع کلمه چشمها در لهجه های محلی و از یک زاویه مرتبط با گردی چشم می باشد. اصطلاح تیله در تیله بازی به معنی شیشه ی گرد است.
پس تعریف دقیق تر بیا جَم، تِیْمْ بشین یعنی بیا جمب من جلو چشام باش یا اینکه تو دید من باش. همچنین حرف ( م ) در کلمه ی جمب در قانون قلب ها قابل تبدیل به حرف ن در کلمه ی جمب و جنب و جانب می باشد که قانون قلب به میم قابل روئیت می شود مثل دمبال و دنبال دمب و دنب یا سمبل و سنبل، شنبه و شمبه یا انبار و امبار و خیلی کلمات اینچنینی.
معنی دیگری که از کلمه ی جم قابل برداشت است مفهوم اتحاد و همگرایی می باشد. از یک زاویه ی دیگر متضاد کلمه ی جم بر مبنای خود این کلمه که دارای انطباق ریشه ای باشد کلمه نجم به مفهوم پراکنده قابل رؤیت است. کلمه ی نجم که به معنی ستاره ترجمه و برگردان شده است در عالم واقع نورهای پراکنده عینیت دارد. مثل دو کلمه ی خیل و نخیل به معنی خیلی و نه خیلی یعنی زیاد و کم یا شیب و نشیب. به گونه ای که در کلمه ی انجمن هر دو مفهوم همگرایی و واگرایی در یک کلمه به صورت همزمان وجود دارد. یعنی اتحاد نورهای پراکنده.
از این کلمه در نام های ایرانی مثل جمشید به معنی جمع کننده ی جماعت در جنب هم. یا متحد کننده در حال استفاده می باشد. مثل خورشید به مفهوم خشک کننده و هورشید به مفهوم گرم کننده و حرارت دهنده.
کلمه ی عجم نیز که برای ایرانیان استفاده می شود به مفهوم جماعت متحد دارای مفهوم می باشد. از کلمه ی جم در کلمات زیادی استفاده گردیده که هرکدام در جایگاه خودش تحلیل و تفسیر خودش را دارد.
مثل کلیدواژه ی ( جمله ) که از جمع شدن کلمات در جمب هم دارای مفهوم جمال و جمله شدن می شود.
جمال با ترجمه و برگردان ( زیبا ) که راسته ی موازی این مفهوم می باشد و اتفاقا به جا هم برای این کلمه انتخاب شده است. با این توضیح که زیبایی از زیب شدن چیزها به همدیگر و زیبندگی و زیبنده شدن دارای مفهوم می باشد ولی مفهوم اصلی جمال از جمله شدن چیزها به جنب همدیگر و به جمال منتهی شدن دارای مفهوم می باشد.
مطلب مرتبطی که با مفهوم انجمن همخوانی دارد دو کلمه ی انجیل و انگلیس می باشد که تحلیل این دو کلمه در مطلب زیر تحلیل و تبیین شده است ؛
کلمه انگلیس تغییر شکل یافته ی اِنجلیس یا هنجلیس می باشد. یعنی حکومتی که بر مبنای هنجارها و فرامین خداوند متعال در کتاب آسمانی انجیل ایجاد شده است. و خود کلمه ی انجیل هم یعنی مفاهیم و معارف هنجارمندی که به جان انسان می چسبید ( هَنج در زبان تات های خراسان شمالی یعنی به سمت خود کشیدن و کشش یعنی جذب ) و با آهنگ فطری و ذاتی بشر همخوانی دارد. اَنگ یا انج یا زَنج به هر چیز چسبنده گفته می شود. مثل انگبین انگور انجیر زنجیر انجمن هنگ آهنگ. اصطلاح اینکه می گویند این انگ ها به ما نمی چسبه. یا کلمه انگل که موجودی هست که برای تغذیه، خودش رو به یک موجوددیگر می چسباند. یا کلمه انگاره یعنی تفکری که تبدیل به عقیده شده و مثل چسب به وجودمان چسبیده و رفتار و گفتارمان از اون تفکر نشأت می گیره. در کل کلمه انجیل و انگلیس یعنی تفکر و عقیده و آرمانی هست که انسان از اون زاویه به جهان هنجارمند هستی نگاه می کنه.
احتمالا حرف ( ن ) در کلمه ی نجم نماد کلمه ی نور باشد.
چون کلمه ی انجمن نیز منشعب از کلمه ی نجم و نجوم هست و کلمه ی انجمن به معنی گرد آمدن افراد عالم و دانا در کنار هم یا در جنب و جانب هم دارای معنی می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
حالا اینکه چطور این مفهوم در این کلمه قابل برداشت است در مطلب زیر تبیین و تحلیل شده است ؛
جمجمه ؛ برگرفته از کلمه ی جام. به مفهوم ظرفی که بشود در آن چیزی رو جمع کرد. علت اینکه دو بار از کلمه ی جُم در کلمه ی جمجمه استفاده شده است به خاطر جام جام بودن آن و چند تیکه بودن کاسه ی سر می باشد.
در لهجه مردمان جنوب اصطلاح ؛ بیا جم، تِیمْ بشین یعنی بیا کنارم در جنب من، پیشِ من بشین. تِیمْ در اینجا از دو کلمه ی تِیْ مو یا تِیْ من تشکیل شده است. تِیْ یا تیه یعنی چشم مرتبط با کلمه ی کتابی طوطیا و در زبان محلی کلمه ی تِیَل جمع کلمه چشمها در لهجه های محلی و از یک زاویه مرتبط با گردی چشم می باشد. اصطلاح تیله در تیله بازی به معنی شیشه ی گرد است.
پس تعریف دقیق تر بیا جَم، تِیْمْ بشین یعنی بیا جمب من جلو چشام باش یا اینکه تو دید من باش. همچنین حرف ( م ) در کلمه ی جمب در قانون قلب ها قابل تبدیل به حرف ن در کلمه ی جمب و جنب و جانب می باشد که قانون قلب به میم قابل روئیت می شود مثل دمبال و دنبال دمب و دنب یا سمبل و سنبل، شنبه و شمبه یا انبار و امبار و خیلی کلمات اینچنینی.
معنی دیگری که از کلمه ی جم قابل برداشت است مفهوم اتحاد و همگرایی می باشد. از یک زاویه ی دیگر متضاد کلمه ی جم بر مبنای خود این کلمه که دارای انطباق ریشه ای باشد کلمه نجم به مفهوم پراکنده قابل رؤیت است. کلمه ی نجم که به معنی ستاره ترجمه و برگردان شده است در عالم واقع نورهای پراکنده عینیت دارد. مثل دو کلمه ی خیل و نخیل به معنی خیلی و نه خیلی یعنی زیاد و کم یا شیب و نشیب. به گونه ای که در کلمه ی انجمن هر دو مفهوم همگرایی و واگرایی در یک کلمه به صورت همزمان وجود دارد. یعنی اتحاد نورهای پراکنده.
از این کلمه در نام های ایرانی مثل جمشید به معنی جمع کننده ی جماعت در جنب هم. یا متحد کننده در حال استفاده می باشد. مثل خورشید به مفهوم خشک کننده و هورشید به مفهوم گرم کننده و حرارت دهنده.
کلمه ی عجم نیز که برای ایرانیان استفاده می شود به مفهوم جماعت متحد دارای مفهوم می باشد. از کلمه ی جم در کلمات زیادی استفاده گردیده که هرکدام در جایگاه خودش تحلیل و تفسیر خودش را دارد.
مثل کلیدواژه ی ( جمله ) که از جمع شدن کلمات در جمب هم دارای مفهوم جمال و جمله شدن می شود.
جمال با ترجمه و برگردان ( زیبا ) که راسته ی موازی این مفهوم می باشد و اتفاقا به جا هم برای این کلمه انتخاب شده است. با این توضیح که زیبایی از زیب شدن چیزها به همدیگر و زیبندگی و زیبنده شدن دارای مفهوم می باشد ولی مفهوم اصلی جمال از جمله شدن چیزها به جنب همدیگر و به جمال منتهی شدن دارای مفهوم می باشد.
مطلب مرتبطی که با مفهوم انجمن همخوانی دارد دو کلمه ی انجیل و انگلیس می باشد که تحلیل این دو کلمه در مطلب زیر تحلیل و تبیین شده است ؛
کلمه انگلیس تغییر شکل یافته ی اِنجلیس یا هنجلیس می باشد. یعنی حکومتی که بر مبنای هنجارها و فرامین خداوند متعال در کتاب آسمانی انجیل ایجاد شده است. و خود کلمه ی انجیل هم یعنی مفاهیم و معارف هنجارمندی که به جان انسان می چسبید ( هَنج در زبان تات های خراسان شمالی یعنی به سمت خود کشیدن و کشش یعنی جذب ) و با آهنگ فطری و ذاتی بشر همخوانی دارد. اَنگ یا انج یا زَنج به هر چیز چسبنده گفته می شود. مثل انگبین انگور انجیر زنجیر انجمن هنگ آهنگ. اصطلاح اینکه می گویند این انگ ها به ما نمی چسبه. یا کلمه انگل که موجودی هست که برای تغذیه، خودش رو به یک موجوددیگر می چسباند. یا کلمه انگاره یعنی تفکری که تبدیل به عقیده شده و مثل چسب به وجودمان چسبیده و رفتار و گفتارمان از اون تفکر نشأت می گیره. در کل کلمه انجیل و انگلیس یعنی تفکر و عقیده و آرمانی هست که انسان از اون زاویه به جهان هنجارمند هستی نگاه می کنه.
نَجم: ستارگانی که به علت نداشتن نور و سوخت و ساز درونی همیشه خاموش هستند ( سیاره ) و با نور خورشید، نور می گیرند و دیده می شوند.
این ستارگان بی نور ( نجم ) در سراسر کهکشان ها گسترده اند و در اطراف ستارگان درخشان ( کوکب ) که یکی از آن ها خورشید است در یک مدار بیضی در حال گردش هستند.
... [مشاهده متن کامل]
این ستارگان را به علت چرخش در یک مدار بیضی به دور خورشید ( کوکب ) ، اصطلاحاً در زمان های اخیر سیاره می نامند، در حالی که آنان هم طبق قرآن ستاره هستند: وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ
این ستارگان بی نور ( نجم ) در سراسر کهکشان ها گسترده اند و در اطراف ستارگان درخشان ( کوکب ) که یکی از آن ها خورشید است در یک مدار بیضی در حال گردش هستند.
... [مشاهده متن کامل]
این ستارگان را به علت چرخش در یک مدار بیضی به دور خورشید ( کوکب ) ، اصطلاحاً در زمان های اخیر سیاره می نامند، در حالی که آنان هم طبق قرآن ستاره هستند: وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ
🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
... [مشاهده متن کامل]
13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
... [مشاهده متن کامل]
13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس
نجم دراصل به معنای ستاره و گیاه میباشد
نجم به معنایی قدم نو ، گام جدید، و در اصل نوگام بوده که به نجم تبدیل شده است و منظور حرکت روزانه ماه و ستارگان است
بوته
ستاره درخشان, , , گیاهی بدون ساقه ( خزه )
علف ؛ گیاه بدون ساقه
ستاره
ادم نورانی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)