نجات. [ ن َ ] ( ع اِمص ) رهائی. خلاصی. آزادی. ( ناظم الاطباء ) . رستگاری. ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( دهار ) . رستن. ( فرهنگ نظام ) . نجاح. برستن. رهائی یافتن. منجا. منجات. نجاء. پرماس. خلاص. ( یادداشت مؤلف ) : و از آن نجات یافتم نجات شمشیر از صیقل. ( تاریخ بیهقی ) .
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
رهاند نجات داد
برهان نجات بده
رهاندند نجات دادن
واژه نجات
معادل ابجد 454
تعداد حروف 4
تلفظ nejāt
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: نجاة]
مختصات ( نَ ) [ ع . نجاة ] ( اِمص . )
آواشناسی nejAt
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
چگونه می توانم خودم را از این گرما در ببرم.
به در بردن .
خودم را از سختی های زندگی در بردم .
جان به در بردن ، نجات یافتن.
بیشتر مردم این واژه را به اشتباه نِجات تلفظ میکنند درحالیکه درستش نَجات هست
تلفظ: ( نَ )
[ عربی نجاه ]
( اِمصفت )
رهایی
خلاصی
رستگاری.
مشکل کمرددرد شدید موره ها نزدیک شده
چرا تاحالا کسی سعی نکرد شیطان را هدایت کند واز جحیم "حسَّ تبعیض" نجاتش بده؟؟!!
از زحمت وسعی افراد که به جاگزین تمام واژها عربی به فارسی وجدا کردن این دو زبان ازهم دیگر؛
کاملاً قدردانی میکنم وتشویق واستقبال میکنم وأمر ضروری ودر أولویّت میدانم.
هم زبان فارسی هویّت وفرهنگ خود حفظ میشه،
... [مشاهده متن کامل]
وهم زبان قرآن از تحریف وتوهین وسوء فهم وتشویش وإضلال وازخوددرآوردن . . .
نجات پیدا میکند.
دوست عزیز از کجا میدونی عربی نیست؟؟؟!!!
زبان سغدی امروزه تکلم نمیشه
و در آن زبان وجود دارد چنین لغتی نمیشه گفت سغدیه
بسیاری از لغات در انگلیسی حدود ۴۰ درصد ریشه شرقی و مابقی ژرمنی و فرانسوی هست
... [مشاهده متن کامل]
ولی باز هم میگن این لغات ریشه انگلیسیه
چرا ؟؟
چون متکلمان ژرمنی گوی در انگلیس به مرور زمان در سایر نژاد ها حل شدن ولی بازم بدنه اون زبان هنوز انگلیسه
در کتاب کاشغری نوشته
قبل از اسلام گروهی از یمنی ها به آسیایه میانه میرن
و کاتب نوشته گویا کلمه آبا از زبان آنهاست
بعد شما چرا این فکرو میکنین چون در سغدی بوده حتما تاجیکی هست ؟!
بوختن/بوزیدن = نجات دادن
بوزِش = نجات دهی
بن مایه: لغت نامه دهخدا
نجات: [اصطلاح آتش نشانی] عبارتست از عملیات سایر افراد جهت خارج کردن یا دور ساختن یک فرد از محل گرفتاری یا مهلکه.
آزادی، استخلاص، خلاصی، خلاص، رستگاری، رهایی، فراغ، رستن، رهیدن
واژه نجات در لغتنامه سغدی به شکل نژاتnižət و به معنای بیرون شدن در رفتن ، ثبت شده است. همانطور که در انگلیسی لغت outlet در معنای رهایی راه نجات به کار میرود.
منبع: An Introduction to Manichean Sogdian by Harvard University
نجات , بازیابی ( Salvage ) [اصطلاح دریانوردی] :به عمل بازیابی و احیاء مواد , کشتی ها و تجهیزات شناور غرق شده , صدمه دیده و یا رها شده برای استفاده مجدد , تعمیرات , دوباره سازی و یا اوراق کردن گفته میشود .
واژه نجات ایرانی است
واژه نجات در لغتنامه سغدی به شکل نژاتnižət * و به معنای بیرون شدن دررفتن to go out ثبت شده همانطور که در انگلیسی لغت outlet در معنای رهایی راه نجات به کار میرود.
بوختن : رهایی ، رستن
بوخت ادرشیر = بوشهر = رهایی یافته بدست اردشیر
بوختاور= ناجی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)