offer, sacrifice, shower
نثار
/nesAr/
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
نثار. [ ن ِ ] ( ع اِ ) پراکندنی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . آنچه نثار شود در عروسی برای حاضران از کعک وخبیص. ( از اقرب الموارد ) . پولی که در عروسی و یا درروز عید میان مردمان می افشانند، و بشار نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) . آنچه بریزند از هر چیز. ( غیاث اللغات ) . پاشیدنی. ( یادداشت مؤلف ) . افشاندنی :
... [مشاهده متن کامل]
صد اشتر ز گنج و درم کرد بار
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
صد اشتر ز گنج و درم کرد بار
منبع. لغت نامه دهخدا
بَـد نِـسـار
در گویش محلی راوری
به جایی که در زمستان آفتابگیر نیست و بسیار سرد است ( مثل شمال ساختمان ) که برفها هم دیرتر آب میشوند ، بَد نِسار میگویند
در گویش محلی راوری
به جایی که در زمستان آفتابگیر نیست و بسیار سرد است ( مثل شمال ساختمان ) که برفها هم دیرتر آب میشوند ، بَد نِسار میگویند
پودر قند !
هم خانوادش چی می شه؟
به غیر از نثر و نثیر؟
به غیر از نثر و نثیر؟
یعنی تقدیم
مثلا نثار کردن یعنی تقدیم کردن
مثلا نثار کردن یعنی تقدیم کردن
افشاندن
نِثار
واژه ای پارسی - اَرَبیده اَست وَ بِهتَر اَست نِسار نِوِشته شَوَد:
نِسار : نِ - سار
نِ - : پیشوَند به سویِ پایین
سار : سورِشِ ( صورَت ) دیگَری اَز " شار " به مینِشِ اَفشاندَن ، ریزاندَن ، پاشاندَن
واژه ای پارسی - اَرَبیده اَست وَ بِهتَر اَست نِسار نِوِشته شَوَد:
نِسار : نِ - سار
نِ - : پیشوَند به سویِ پایین
سار : سورِشِ ( صورَت ) دیگَری اَز " شار " به مینِشِ اَفشاندَن ، ریزاندَن ، پاشاندَن
هدیه کردن
روستای از توابع شهر نهاوند . که در منطقه گاماسیاب است.
انگار خود آن آقا پا ندارد، اینجا تشریف فرما شود و چیزی نثار کند! بله قربانگویش را بجای خود می فرستد
نثار: پراکندن، افشاندن سیم و زر یا گوهر یا اشیای قیمتی دیگر یا شیرینی و نقل و. . .
دکتر شفیعی کدکنی در مورد این واژه می نویسد: ‹‹معمولا بر سر، یا در پای ِِ کسی که حرمت بسیار دارد، چیزی نثار می کنند. ››
... [مشاهده متن کامل]
<<آفرینش نثار ِِ فرق تواند>آفرینش>
برمچین چون خسان ز راهْْ نثار>>
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۶۲. )
دکتر شفیعی کدکنی در مورد این واژه می نویسد: ‹‹معمولا بر سر، یا در پای ِِ کسی که حرمت بسیار دارد، چیزی نثار می کنند. ››
... [مشاهده متن کامل]
<<آفرینش نثار ِِ فرق تواند>آفرینش>
برمچین چون خسان ز راهْْ نثار>>
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۶۲. )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)