نبی

/nabiyy/

    prophet

مترادف ها

prophet (اسم)
رسول، فرستاده، پیغام بر، پیامبر، نبی، پیغمبر

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
نبینبینبینبی
نبی ؛ این کلمه از اون دست کلماتی است که قانون حذف و اضافه در اون اعمال گردیده است و ریخت کامل این کلمه نبیع می باشد منشعب از کلمه ی منبع. یعنی کسی که انبانش پُر است. مثل کلمه ی مُلّا که ریخت کامل این کلمه
...
[مشاهده متن کامل]
ملاع می باشد و منشعب از عالم می باشد. کلمه ی مُلّا نیز به مفهوم پُر بودن دارای مفهوم می باشد با اصطلاح مَلَاء عام به معنی ازدحام جمعیت یا مالامال از جمعیت. یا کلمه ی وضو با ریخت کامل وضوع یا شفی و شفیع و . . .

اگه فقط "تو" کار خیر انجام میدی میان این جمع 8 میلیاردی،
انوقت "الله" شمارا به "نبی أُمیّ" تبدیل میکند.
إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ120
نبی به معنی نایب است نایبی از طرف خدا نبی کسی است که دستورات الهی به او تفهیم شده و نسبت به آن فهم دارد
معنی برگزیده هست که در بعضی اشعار فارسی زمان قدیم مشخص است و همچنین لغت نامه های عربی به معنی پیامبر یا پیامرسان نیست همان برگزیده هست .
پیغمبر ، پیامبر، فرستاده خدا
پیام آور
نُبی : قرآن
دکتر کزازی واژه ی " نُبی " را در نوشته های خود به جای واژه ی " قرآن" بکار برده است.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 169 )
نَبی: پیامبر - نُبی: قرآن
( نبی ) به معنی پیغام بر یا پستچی . نبی از ریشه نَبأ به معنای خبر و پیام و نبی ظرفی است برای دریافت نبأ در قرآن پروردگار پیامبر را با لفظ یا ایهاالنبی و یا ایهاالرسول مورد خطاب قرار داده . پس در جایی که
...
[مشاهده متن کامل]
یا ایهاالنبی به کار رفته به اعتبار دریافت فرمان رسالت و فرمان پروردگار و در جایی که یا ایها الرسول به کار رفته به اعتبار رساندن رسالت و فرمان پروردگار به مردم است. پس در نتیجه پیامبر هم وظیفه دریافت و هم وظیفه رساندن آن را به مردم بر عهده داشته است.

فرستاده ی خدا
نپی یا نوی یا نوید
به کسی گویند که در دنیای خواب خدا به او فرمان میدهد یا او را آگاه می سازد
در زبان لری بختیاری به معنی
::نبود
بی::بود
واژه "نبی" در زبان تازی از واژه
پارسی نوید ( =خبر خوش ) گرفته شده است!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)