نبودن


    absence

فارسی به انگلیسی

نبودن ارزش های اخلاقی در اجتماع
anomie, anomy

نبودن ارزش های اخلاقی در اجتماع یا فرد
anomie, anomy

نبودن ارزش های اخلاقی در فرد
anomy, anomie

نبودن جنگ
peace

نبودن چیزی را احساس کردن
miss

نبودن هدف در اجتماع
anomy
anomie

نبودن هدف در فرد
anomie, anomy

نبودن هدف در فرد یا اجتماع
anomie, anomy

مترادف ها

absence (اسم)
عدم، فقدان، غیاب، غیبت، نبودن، حالت غیاب

lack (اسم)
عدم، فقدان، نبودن، کسری، احتیاج

پیشنهاد کاربران