بی مقدمه
در زبان سنگسری
نغافَلکی : ناگه ، به یکباره
ناگهان=بی هوا میشود در جدول/ارمان عابد رشت
یکباره، یکدفعه، یهویی، به یک دم
به شتاب، فوری،
بی جهت، بیدلیل،
بیخبر، بیجا،
بی اندیشه، نا خواسته
ناغافل
just like that
✍️ out of the blue
در یک آن
ناغافِل. ( در بعضی از شهرها هنوز از این لفظ استفاده می شود )
داشتم با تلفن حرف می زدم ناغافل قطع شد.
all at once
سورپرایز
بدون علت بیرونی ، بیکباره، یک دفعه ای
غافلانه ، ناگهان
ناگهان
یکهو. . . بیهوا. . . . یهو. . . .
Suddenly
Such as : suddenly l fell into the river
یکباره
بی هوا ( بیش تر بجای �ناگهانی� )
نمونه:
برخی ها نیز چون هلو می مانند که تا نام شان را ببری، بپرند به گلویت؛ آن اندازه بی هوا که تنها شیرینی اش را بچشی و دیگر به هیچ چیز نیندیشی؛ به همین سادگی!
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_74. html
مترادف:وانگهی
پیشگفتار انجام شدن، رخ دادن و یا حاصل شدن اتفاقی و یا غیر منتظره
به یک باره
بیکبار
یکمرتبه
یک دفعه؛ بیخبر
ناگهان : تحریف نا / آگاهان به معنای رویدادن اتفاقی در حال نا آگاهی
یک دفعه
لحظه ای
یکهو
یهویی
یک دفعه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)