frown
ناچیز شمارانه
deprecatory
ناچیز شماری
depreciation
ناچیز شمردن
deprecate, depreciate, pooh-pooh, slight, trivialize
ناچیز
/nACiz/
فارسی به انگلیسی
ناچیز شمارانه
ناچیز شماری
ناچیز شمردن
مترادف ها
ناچیز، چیز جزیی، کم بها
ناسازگار، فرومایه، پست، غریب، بی پول، محتاج، فقیر، بی چاره، فرومانده، نا مرغوب، بی نوا، معدود، ناچیز، دون، لات، مستمند، ضعیف الحال
پست، مختصر، ریز، کوچک، کوتاه، خرد، بچگانه، اندک، قد کوتاه، کم، جزئی، معدود، ناچیز، حقیر، درخور بچگی
عقیم، پوچ، خود بین، تهی، بیهوده، عاطل، ناچیز، بی فایده، باطل، جزیی، عبث
ریز، کوچک، کوچولو، ریزه، خرد، ناچیز، بسیار کوچک
نحیف، ناچیز، قلیل
بی مزه، بدیهی، مبتذل، بیهوده، ناچیز، نا قابل، چیزهای بی اهمیت، جزیی
ناچیز
لاغر، نزار، نحیف، ناچیز، لات، بی برکت، بی چربی
احمقانه، اسان، جزئی، ناچیز
پست، کوتوله، کوچک، ناچیز، حقیر
جزئی، ناچیز، بی اهمیت، قلیل، قابل فراموشی
جزئی، ناچیز
عرضی، خرد، جزئی، ناچیز، بی اهمیت، نا قابل
ناچیز، قلیل
جزئی، ناچیز
کم، ناچیز، صرفه جو، مضایقه کننده
ناچیز، بی اهمیت، ناپی ایند
جزئی، ناچیز، غیر محسوس، نامریی، بی بها، غیر قابل ارزیابی، غیر قابل تقدیر
جزئی، ناچیز، نا مشخص
ریز، کوچک، ریزه، ناچیز
پوچ، بی اثر، ناچیز، منفی
پست، بی ارزش، جزئی، ناچیز
جزئی، ناچیز، بی اهمیت
پست، کوچک، خرد، ناچیز، باندازه سر سنجاق
پست، کوچک، خرد، ناچیز، باندازه سر سنجاق
ناچیز، بی اهمیت
پیشنهاد کاربران
ناچیز. . . . بخس
در مدرسه از شما اگر معنی رو پرسیدن باید بی ارزش رو بگید
بخس، اقل، اندک، بی ارزش، بی قدر، بی قابل، بی نتیجه، بیهوده، پشیز، جزئی، خفیف، فرومایه، قلیل، کم، محقر، مزجات، ناقابل
مختصر
بخس