ناوابسته


    extraneous
    impertinent
    unrelated
    outsider

فارسی به انگلیسی

ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
nonnuclear

ناوابسته به اخلاقیات
amoral

ناوابسته به امریکا
un-american

ناوابسته به این دنیا
unworldly

ناوابسته به تولید کالا
nonproductive

ناوابسته به روزنامه بخصوصی
free-lance, freelance

ناوابسته به زن
asexual

ناوابسته به سیاست
apolitical

ناوابسته به گروه
outside

ناوابسته به مذهب
profane

ناوابسته به مرد
asexual

ناوابسته به موسسه بخصوصی
free-lance, freelance

ناوابسته به هنر
inartistic

ناوابسته سازی
disaffiliation

ناوابسته کردن
disaffiliate, dissociate

مترادف ها

unbound (صفت)
بی پایان، غیر محدود، بی بند و بار، غیر مقید، رها شده، ناوابسته، مقید نشده

unattached (صفت)
ازاد، اعزام نشده، ناوابسته، توفیق نشده، منتظر دستور

پیشنهاد کاربران