ناهنجار

/nAhanjAr/

    sharp
    abrasive
    cacophonous
    clumsy
    different
    gamy
    irregular
    off-key
    reprehensible
    uncouth
    unnatural
    rough
    coarse
    crooked
    abnormal

فارسی به انگلیسی

ناهنجار از نظر صدا
discordant, harsh, raucous, rugged

مترادف ها

abnormal (صفت)
غیر عادی، ناهنجار، خل

malformed (صفت)
ناهنجار، بدشکل، ناقص، بدریخت

raucous (صفت)
ناهنجار، خشن، زمخت، خیلی نامرتب

dissonant (صفت)
ناهنجار، نا موزون، ناجور، بداهنگ

rough (صفت)
ناهنجار، درشت، خشن، سترگ، زمخت، زبر، نا هموار، حدسی

maladaptive (صفت)
ناهنجار

abnormous (صفت)
غیر عادی، ناهنجار

coarse (صفت)
ناهنجار، درشت، بی ادب، خشن، زمخت، غلیظ، زبر

incult (صفت)
ناهنجار، بایر، زمخت، کشت نشده، نتراشیده

maladroit (صفت)
زشت، ناهنجار، ناشی، بی دست و پا، بی مهارت

backhand (صفت)
زشت، ناهنجار

lumpy (صفت)
ناهنجار، قلنبه، سنگین، ناصاف، موج دار

unkempt (صفت)
ناهنجار، خشن، ژولیده، ناسترده، شانه نکرده

scruffy (صفت)
ناهنجار، ژولیده، ناسترده

cacophonous (صفت)
ناهنجار، بد صدا

gruff (صفت)
ناهنجار، درشت، ترشرو، بد خلق، خشن، گرفته، دارای ساختمان خشن و زمخت

incondite (صفت)
ناهنجار، بدتنظیم شده، دارای انشاء سخیف

inelegant (صفت)
ناهنجار، نا زیبا

uncouth (صفت)
زشت، ناهنجار، ژولیده، ناسترده

surly (صفت)
ناهنجار، عبوس، با ترشرویی، تندخو و گستاخ

پیشنهاد کاربران

ناهنجار :
۱ - ناخوشایند مانند صدای ناهنجار یعنی صدای ناخوشایند
۲ - مخالف و ناسازگاربا قاعده حقوقی و اخلاقی ، ناسازگار باقانون ، ناسازگار با عرف ، ناسازگار با قاعده اخلاقی
انرمال
متضاد هنجار
abnormous
abnormal
sour
غیر معمول، دور از آداب مروج، بر خلاف روش های انسانی