منصوب کردن، نامزد کردن، معرفی کردن، نامیدن، کاندید کردن
denominate(فعل)
معین کردن، تخصیص دادن به، نامیدن
entitle(فعل)
نامیدن، حق دادن مستحق دانستن، لقب دادن، ملقب ساختن، نام نهادن
rollcall(فعل)
نامیدن
پیشنهاد کاربران
واژه نامیدن معادل ابجد 155 تعداد حروف 6 تلفظ nāmidan ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: nāmītan] مختصات ( دَ ) [ په . ] ( مص م . ) منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ فارسی هوشیار منبع عکس. فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید