ناموفق

/nAmovaffaq/

    abortive
    dud
    failure
    luckless
    unsuccessful

فارسی به انگلیسی

ناموفق بودن
flop

ناموفق شدن
fizzle

ناموفق شدن در امتحان
fail

مترادف ها

ill-fated (صفت)
شوم، بدبختی اور، ناموفق، بد بخت، موجب بدبختی، بد طالع

failed (صفت)
ناموفق، نا کار

unsuccessful (صفت)
ناموفق

unlucky (صفت)
شوم، سیاه، ناموفق، بد بخت، بدشگون، نحس، سیاه بخت، تیره بخت، بدیمن، بخت برگشته

infelicitous (صفت)
شوم، ناموفق، نا مناسب، نالایق، بد بخت، غیر مقتضی، نحس، سیاه بخت

untoward (صفت)
خود سر، ناموفق، تبه کار، نا مناسب، بدامد، خود سر - نامساعد

پیشنهاد کاربران

شکست. ناپیروزمند. ناموفق.
زندگی بخش سروسامان دهنده
زندگی بخش
ناکام
شکست خورده، عقیم مانده، کامیاب نشده و به هدف نرسیده