نالیدن


    yammer
    to groan
    moan
    whine
    to lament
    to complain
    bemoan
    gripe
    grizzle
    mope
    repine
    ululate
    whimper
    to moan

فارسی به انگلیسی

نالیدن از
to groan under

نالیدن از درد
howl

نالیدن از شدت خشم
groan

نالیدن از شدت درد
groan

نالیدن از غم
howl

نالیدن مانند کودکان بیمار
pule

مترادف ها

grizzle (فعل)
نالیدن، نیشخند زدن، خاکستری کردن

whimper (فعل)
زوزه کشیدن، ناله کردن، نالیدن، ناله و شکایت کردن، با صدا حرکت کردن، زار زار گریه کردن، شیون و جیغ و داد کردن

groan (فعل)
ناله کردن، نالیدن

whine (فعل)
ناله کردن، نالیدن، ناله و شکایت کردن، با صدا حرکت کردن، با ناله گفتن

complain (فعل)
شکایت کردن، غرولند کردن، نالیدن، ناله و شکایت کردن

grunt (فعل)
نالیدن، خر خر کردن

snuffle (فعل)
نالیدن، تو دماغی حرف زدن، بو کشیدن، زهد فروشی کردن، با صدای بلند نفس کشیدن، با زحمت از بینی نفس کشیدن

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

نالیدننالیدننالیدننالیدننالیدن
زُک
بروز دادن عوارض آزار ، و نفرین کردن به کسی
زک
ضج

بپرس