ناله

/nAle/

    groan
    moan
    ululation
    whimper
    whine
    complain
    groan(ing)
    complaint

فارسی به انگلیسی

ناله و زاری
plaint

ناله و زاری کردن
wail

ناله کردن
moan, whimper, whine, pule

ناله کردن مانند کودکان بیمار
pule

مترادف ها

cry (اسم)
خروش، گریه، فریاد، بانگ، ناله، غریو، زاری، ضجه، عجز

grumble (اسم)
گله، ناله، لندلند

whimper (اسم)
ناله، زاری، شیون

moan (اسم)
شکایت، ناله، زاری

wail (اسم)
ناله، ضجه

groan (اسم)
شکایت، گله، ناله

whine (اسم)
ناله، فغان

dolor (اسم)
پریشانی، اندوه، ناله، مرض دردناک

dolour (اسم)
پریشانی، اندوه، ناله، مرض دردناک

mewling (اسم)
ناله، نق

پیشنهاد کاربران

فکر میکنی چون "مسکین ویتیم واسیر" ساکتند؛ وناله هاشان به جای نمیرسه؛
بس؛ همه چیز درسته وخوبه!
وهیچ مسئولیتی ووظیفه قبالشان نداری!
در چاه وجاده خاکی اشتباه هاتت افتادی وخبر نداری
صفت: نالان
خواهش هم خانواده هم بگید
ناله و زاری از آنجا که از روی عجز و ناتوانی حادث میگردد به استناد مندرجات مثنوی معنوی و غزلیات حضرت حافظ می تواند سعی در رفع نواقص و کمبودها و رفع احتیاج معنی دهد.
ا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم حاصلم دوش به جز ناله شبگیر نبود.
ناله:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " ناله" می نویسد : ( ( ناله در پهلوی می بایست نالگnālag می بوده است؛ستاک واژه همان است که در "نی " نیز دیده می شود؛ ریخت کهن تر "نی" یا "نای" ند nad یا ناد nād بوده است؛ در زبان های ایرانی "د" و " ل"به یکدیگر بدل می توانند شد؛ از آن است که نال نیز در معنی نی به کار برده شده است ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( سوی بچّگان برد تا بشکرند
بدان ناله ی زار او ننگرند ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۳۸۹. )

ناله : حنین ، فریاد ، آه ، مغان ، فریاد
***
مثال : او در حال ناله کردن است.
حنین، گریه، زاری، شیون، فغان، افغان، ندبه، آه، جزع، فریاد، تضرع، مویه، زوزه، صیحه، ضجه، نعره، آوا، نغمه، زخ، ژخ
گریه زاری - آه
حنین
زاری

بپرس