نازیبا

/nAzibA/

    inelegant
    unlovely
    ugly
    indecent
    graceless

فارسی به انگلیسی

نازیبا در قیافه
plain

مترادف ها

ugly (صفت)
زشت، ترسناک، کریه، مهیب، بد منظر، بد گل، نا زیبا، بی قواره

unworthy (صفت)
مهمل، نا شایسته، نالایق، نا زیبا، نازیبنده، نامستحق

unbecoming (صفت)
نا شایسته، ناخوشایند، نا زیبا

unseemly (صفت)
نا شایسته، بعید، بد منظر، نا زیبا

inelegant (صفت)
ناهنجار، نا زیبا

unbeautiful (صفت)
نا زیبا

ungraceful (صفت)
زشت، نامطبوع، نا زیبا، خالی از لطف

unhandsome (صفت)
زشت، نامطبوع، نا مناسب، نا زیبا، ناصواب

پیشنهاد کاربران

بدزیب. [ ب َ ] ( ص مرکب ) بدنما و نازیبا. ( آنندراج ) . نازیبا. || بی ظرافت و بی نزاکت. ( ناظم الاطباء ) .
نارعنا. [ رَ ] ( ص مرکب ) مقابل رعنا : پیر رعنا بتر از جوان نارعنا. ( قابوسنامه ) . || نارعنا، که در افسانه های حسین کرد و امثال آن در صفت زنان یا خطاب به آنان می آید به معنی ناپرهیزکار و فاسق و فاجر است.
...
[مشاهده متن کامل]
دشنامی است زن را. در تداول افسانه های عامیانه ٔ فارس دشنام گونه ای است که زنان را گویند. ( یادداشت مؤلف ) .

بپرس