plain
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
زشت، ترسناک، کریه، مهیب، بد منظر، بد گل، نا زیبا، بی قواره
مهمل، نا شایسته، نالایق، نا زیبا، نازیبنده، نامستحق
نا شایسته، ناخوشایند، نا زیبا
نا شایسته، بعید، بد منظر، نا زیبا
ناهنجار، نا زیبا
نا زیبا
زشت، نامطبوع، نا زیبا، خالی از لطف
زشت، نامطبوع، نا مناسب، نا زیبا، ناصواب
پیشنهاد کاربران
بدزیب. [ ب َ ] ( ص مرکب ) بدنما و نازیبا. ( آنندراج ) . نازیبا. || بی ظرافت و بی نزاکت. ( ناظم الاطباء ) .
نارعنا. [ رَ ] ( ص مرکب ) مقابل رعنا : پیر رعنا بتر از جوان نارعنا. ( قابوسنامه ) . || نارعنا، که در افسانه های حسین کرد و امثال آن در صفت زنان یا خطاب به آنان می آید به معنی ناپرهیزکار و فاسق و فاجر است.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
دشنامی است زن را. در تداول افسانه های عامیانه ٔ فارس دشنام گونه ای است که زنان را گویند. ( یادداشت مؤلف ) .