ستمگر، ناصحیح، ظالم، ستمکار، ناروا، غیر منصفانه، غیر عادلانه، بی انصاف، بی عدالت
inadmissible(صفت)
ناپسندیده، ناروا، غیر جایز، تصدیق نکردنی
impermissible(صفت)
ممنوع، غیر مجاز، ناروا
inadvisable(صفت)
مضر، ناروا، دور از صلاح، غیر مقتضی، بی صرفه
trumped-up(صفت)
بی مورد، نا درست، جعلی، ناروا، خلاف واقع
unduly(قید)
ناروا، بی جهت، بی خود
پیشنهاد کاربران
unduly
لایجوز. [ ی َ ] ( ع جمله ٔ فعلیه، ص مرکب ) ( از: لا یجوز ) که روا نباشد. که جایز نیست. ناجایز. ناروا : یجوز و لایجوزستش همه فقه از جهان لیکن سرا یکسر ز مال وقف گشتستش چو جوزائی. ناصرخسرو. هرچه کان گفت لایجوز چنین ... [مشاهده متن کامل]
آن دگر گفت عندنا لابأس. ناصرخسرو. دانه ٔ دین ز لایجوز و یجوز سیر شیرش نکرده بود هنوز. سنائی. صوفی و عشق در حدیث هنوز سلب و ایجاب و لایجوز و یجوز. سنائی.