تحفه، کمی، کمیابی، ندرت، نایابی، چیز کمیاب، نادره
نادره
/nAdere/
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
( نادرة ) نادرة. [ دِ رَ ] ( ع ص ) تأنیث نادر. رجوع به نادر شود. || مرتفع. هضبة نادرة، ای مرتفعه. ( مهذب الاسماء ) .
نادره. [ دِ رَ / رِ ] ( از ع ، ص ، اِ ) بی مانند. ( فرهنگ نظام ) . مرد بی نظیر و بی مانند. ( ناظم الاطباء ) : این سلطان ماامروز نادره روزگار است. ( تاریخ بیهقی ص 397 ) . || طرفه. طریفه. جالب : این خاتون را عادت بود که سلطان محمود را غلامی نادر و کنیزکی دوشیزه نادره هر سالی فرستادی. ( تاریخ بیهقی ص 253 ) .
... [مشاهده متن کامل]
بس نادره نگاری و بس بوالعجب بتی
ما را بگو که لعبت خندان کیستی.
منبع. لغت نامه دهخدا
نادره. [ دِ رَ / رِ ] ( از ع ، ص ، اِ ) بی مانند. ( فرهنگ نظام ) . مرد بی نظیر و بی مانند. ( ناظم الاطباء ) : این سلطان ماامروز نادره روزگار است. ( تاریخ بیهقی ص 397 ) . || طرفه. طریفه. جالب : این خاتون را عادت بود که سلطان محمود را غلامی نادر و کنیزکی دوشیزه نادره هر سالی فرستادی. ( تاریخ بیهقی ص 253 ) .
... [مشاهده متن کامل]
بس نادره نگاری و بس بوالعجب بتی
ما را بگو که لعبت خندان کیستی.
منبع. لغت نامه دهخدا
با ابن دراج طفیلی شرط کرده بودیم که سی نادره برای من املاء کند
نادره به معنی ارزشمند نیست به معنی چیزی است که برامون کمیاب باشه
بی همتا ، شگفت آور 🌔🌔
اصغر به معنای کوچک وکوچکتر از واژگانیست که با معنای کنایی به منظور کوچک بودن و جزء خاصی از یک مجموعه بودن در کتاب های مرجع فارسی کهن مترادف نادره یاد شده است.