نادانی

/nAdAni/

    ignorance
    foolishness
    imbecility

مترادف ها

asininity (اسم)
خریت، حماقت، نادانی

folly (اسم)
حماقت، نادانی، بی خردی، ابلهی، نابخردی، قباحت

ignorance (اسم)
نادانی، جهالت، بی خبری، جهل، ناشناسی

ineptitude (اسم)
نادانی، بی عرضگی

nescience (اسم)
نادانی

پیشنهاد کاربران

نادانی یعنی:
کسی بالیزر مستقیماً به چشمش نشانه میگیرد تا نشون میده خودش قویّه وقدرت بالای دارد ودرد را تحمل میکند. . .
ونتیجتش معلومه:داد وفریاد وبه مارستان ( یا تیمارستان ) منتقل میشه و سوزاندن شبکیه چشم خود وکور شدند و
...
[مشاهده متن کامل]

بدون علاج تا آخر عمر باقی خواهدماند!
. . .
حال بعضیها مستقیماً به "نور الله" سربسر وشاخ به شاخ ذهنشان میگذارند برای تحریف واقاویل
وافتراء وکذّابی . . . ومیخون سالم ومسلمان بمانند!
وهزار کلمه به نام مقدس "الله" وصل وربط وخلط وخبط ومیکس ودرهم برهم میزنند
اهلو
لات
لاه
لهو
هولا
اهورا
مزدا
. . .
ذهنت اگه سوخت وخواهد سوخت بیشتر . . . مانند گذشتگان که در تاریخ ثبت شد. . .
به من ربطی ندارد.
LED Laser

نادانینادانینادانینادانی
ام الرذائل. [ اُم ْمُرْ رَ ءِ ] ( ع اِ مرکب ) نادانی. ( ناظم الاطباء ) .
اندک مایگی . [ اَ دَ ی َ / ی ِ ] ( حامص مرکب ) اندک مایه بودن . کم بضاعتی . || نادانی . بی سوادی . ( فرهنگ فارسی معین ) : تو خر احمق ز اندک مایگی بر زمین ماندی ز کوته پایگی . مولوی . و رجوع به اندک مایه شود.
سفه. . . جهل . . .
ابلهی، بلاهت، بی خبری، بی خردی، بی دانشی، بی عقلی، جهل، حماقت، حمق، سفاهت، کانایی، کم عقلی، کودنی، ناآگاهی

بپرس