ناخن

/nAxon/

    fingernail
    (finger -) nail
    talon

فارسی به انگلیسی

ناخن ارا
manicurist

ناخن ارایی
manicure

ناخن ارایی کردن
manicure

ناخن انگشت پا
toenail

ناخن پا
toenail

ناخن پاک کن
nailbrush

ناخن پیرا
manicurist

ناخن پیرایی
manicure

ناخن تراش
nail file

ناخن تیز جانور
claw

ناخن خشک
closefisted, penny pincher, stingy, tight, tightfisted, tightwad, close - fisted

ناخن خشکی
pennypinching, stinginess

ناخن خشکی کردن
scrimp

ناخن دست
fingernail

ناخن شست
thumbnail

ناخن گرفتن
to pare or trim, to use

ناخن گیر
nail-seissors, nail-trimmer, nail - scissors

ناخن لنگر کشتی
fluke

ناخن و انگشتان
claw

مترادف ها

claw (اسم)
پنجه، چنگال، چنگ، ناخن، سرپنجه جانوران، سر چنگ

nail (اسم)
چنگال، چنگ، ناخن، گل میخ، میخ سرپهن، میخ، سم

fingernail (اسم)
ناخن

talon (اسم)
پنجه، چنگال، ناخن، پاشنه، پاشنه پا

unguis (اسم)
ناخن

پیشنهاد کاربران

ناخن ساده و شیک
منظور از ۲۴ناخن؛ اصطلاحی است در بختیاری به منظور نشان دادن اینکه فردی دهن لق نیست و بند را به آب نمی دهد و حرف یا رازی که در سینه دارد را افشا نمی کند. هرگاه کسی بخواهد به دیگری اطمینان بدهد که دهنش چفت
...
[مشاهده متن کامل]
و بست لازم را دارد میگوید ( خیالت راحت اگر۲۴ناخن هایم را هم بکشند حرفی نمی زنم ) اما آدمی که تنها ۲۰ناخن در انگشتان دست و پا دارد و اون چهار تای دیگر از کجا آمده؟ در واقع تعداد دنده های قفسه سینه آدمی ۲۴ تا هست که دو جفت ۱۲تایی در طرفین سینه هست و منظور از ۲۴ ناخن همین تعداد دنده های سینه هستش چون در قرون وسطی خصوصا در بریتانیا مجازات و شکنجه ای برای دشمنان مرسوم بوده و به کار می برده اند که زنده زنده۲۴ دنده سینه ی طرف را می کشیدن و از جای در می آوردند تا به شکل یه تیوب پنچر شده در می اومد بسیار دردناک و فجیع. مراد از اینکه یه نفر بگوید اگر ۲۴ ناخن هایم را هم بکشند چیزی نمی گویم همین است. ( شهریار بابادی نیاکان )

واژه ناخن
معادل ابجد 701
تعداد حروف 4
تلفظ nāxon
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: nāxun] ‹ناخون› ( زیست شناسی )
مختصات ( خُ یا خَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی nAxon
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
کردی جنوبی: ناخۊن Nāx�n، نۊخان N�xān
کردی جنوبی: ناخۊن
nayl
ناخن میشه جزئی بدن که در اون خون وجود نداره
نا خون به معنی بدون خون است جزعی از بدن که در آن خون وجود ندارد .
در زبان اچمی نِچُن
( در گویش مردم شهر سیریز ) نازه است
نا + خون = ناخون
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس