رفیق ناخلف: رفیق نااهل، رفیق بد
مثال:
( ( پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
ناخلف باشم اگر من به جویی نفروشم ) )
( ( پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
ناخلف باشم اگر من به جویی نفروشم ) )
خلف:باب، اهل، مطیع
نا:پسوندِ منفی کننده
ناخلف:ناباب، نااهل، بدرفتار،
نا:پسوندِ منفی کننده
ناخلف:ناباب، نااهل، بدرفتار،
فاسد٬لاابالی٬هرزه