discord (فعل)ناسازگار بودن، ناجور بودنjar (فعل)تکان دادن، طنین انداختن، ناجور بودن، تصادف کردن، نزاع کردن، لرزاندن، لرزیدن صدای ناهنجار، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدنmisbecome (فعل)ناجور بودن، زیبنده نبودن، نامناسب بودن برای چیزیmismatch (فعل)ناجور بودن، متناسب نبودن، بهم نخوردن